زندگی فردی در دین مزدایی(اشرافی)
مقدمه: فلسفۀ زرتشت و مزدیسنان،ستیزه جویی و مبارزه ای بزرگ بر ضد شر و بدی است.زرتشت با روش آشتی ناپذیر خود نسبت به بدیها و کژی و ناراستی ها نشان داده که هیچگونه سازشی با اهریمن ندارد.زرتشت در تاریخ دنیا نخستین کسی بود که مذهب را از صورت سحر و جادو و اجرای مراسم ظاهری و اعتقاد به خرافات و موهومات رهایی بخشید و آن را بر پایۀ محکم اخلاقیات استوار کرد.زرتشت هدف اخلاقی را آلی ترین و مهمترین هدف زندگی قرار داده و با صراحت به بشر اعلام کرده که تنها اعمال و گفتار و اندیشه های نیک است که می تواند جواب گوی نیازمندی های اخلاقی باشد و زندگی را متعالی سازد.
گزینش کیش زرتشتی – فروران:کیش زرتشتی بر پایه آزادی گزینش استوار است. بدینسان که در این کیش هرگز آدمی با زور و فشار به پذیرفتن کیش وا داشته نمی شود، بلکه پذیرفتن کیش بر پایه اندیشیدن و آزادی گزینش است. [1]
فَرَوَهَر
در باور سنتی زرتشتیان ، وجود انسان از پنج گوهر تشکیل شده که به هم پیوسته اند،این پنج جزءعبارتند از : تن وجان که مربوط به جهان مادی است و روان،قدرت دراکه(خرد و وجدان)و فروهر که مربوط به جنبه مینوی سرشت آدمی است.واژه«فروهر»از دو قسمت «فَر»به معنی پیش و «وَهَر»یعنی کشنده و برنده درست شده است.این گوهر،ارزشمندترین پاره وجودی انسان است زیرا پرتویی از فروغ بی کران ذات اهورا مزدا بوده که در ذات هر شخص موجود است. فروهر،گوهری است که روان را از گرایش به کژی،کاستی و دروغ باز می دارد و به انسان قدرت خلاقیت و باروری می دهد،تا روان آدمی به آرامی به راه خداجویی را سپری کرده و شایستگی فراگیری نور حقیقت و رسیدن به مقام سپنته منی را داشته باشد.
در دوره هخامنشیان،نگاره ای با این نام به عنوان آرم ملی،برگرفته از اندیشه های بنیادین دین زرتشتی،رایج گردید که هر یک از اندام های این نگاره فروهر،مفهومی در اندیشه نیاکان دارد:چهره سالخورده و نورانی فروهر،یادآور بهره گیری از تجربه پیران خردمند است.دست فروهر رو به سوی بالا و جلو،در حال نیایش اهورامزدا و گرایش به پیشرفت و بالندگی است.حلقه دست این نگاره جلو گاه حلقه مهر و نشان پیمان انسان با خداوند در پیوستن به اشویی است.بال فروهر سه قسمت دارد تا فراگیری هومت،هوخت و هورشت یا پندار،گفتار و کردار نیک را به انسان سفارش کند.حلقه دور کمر فروهر،نشان جهان بی کران و وترستگی انسان از امیال ناهنجار و نیروی پرواز او به سرچشمه نور است.دو رشته آویخته در پایین، نشان پیوستن به سپنته مینو(منش نیک) و پشت سر گذاشتن انگره مینو(اندیشه پلید) است.قسمت زیر بال فروهر نیز سه قسمتی است تا زیر پاگذاشتن دُژ مَت،دُژ خَت و دُژ وَرَشت یا اندیشه و گفتار و کردار بد را یادآوری کند و هر فرد باید بیاموزد که چگونه اندیشه ،گفتار و کردار ناپاک را از خود دور سازد.[2]
نوزادی چیست؟پسران و دختران زرتشتی از هفت سالگی باید اوستا و نماز های بایسته پنجگانه را بدانند و پس از دانستن باید آنها را در سدره بپوشانند وکشتی ببندند و به کیش بهی در آورند.این آیین سدره پوشی و کشتی بندی را نوزادی گویند که معنی آن پرستش نخست و بندگی نو و نوزادگی می باشد.[3]
جشن بلوغ جوانان:در ایران باستان،رسم چنان بود که پسران پس از رسیدن به سن بلوغ،که پانزده سال تمام بود،با تشریفات خاصی بوسیله پیشوای دینی یا بزرگ خانواده به زیور سلاح که عبارت از زره و جوشن و شمشیر و کمند بود،آراسته می شدندولی چون اشوزرتشت بر علیه جنگ وخونریزی برخاسته بود و صلح و آشتی و آرامش رادر میان مردم سفارش می کرد،این جشن را پس از آن به صورت سدره پوشی در آورد و بستن کشتی را به جای شمشیر و کمند بر کمرفرمان داد. [4]
اوستای کشتی:هنگام بستن کشتی نیرنگ یا دعاو نیایشی خوانده می شود که اوستای کشتی نامیده شود.ترجمه اوستای کشتی چنین است:با اندیشه نیک،گفتار نیک،کردار نیک،از هرگونه گناهی که با اندیشه و گفتار و کردار ویا تن و روان کرده ام،چه مادی باشد و چه مینوی از همه آنها پشمانم از هر گونهگناهی که اندیشیده و گفته کرده و شنییده و دستور آنرا داده ام از همه آنها پشیمانم و پنت می کنم.[5]
آداب و مناسک:زرتشتیان بر این باورند که پیروان این مسلک را با دو نشان درونی و برونی می توان شناخت. نشان درونی: پیروی از سه پایۀ استوار اشویی (اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردارنیک) و نشان بیرونی بر داشتن سُدره و کشتی بستن است که به عنوان عملی واجب و غالباً از سن پانزده سالگی اجرا می شود و سَمبل ورود رسمی به دین و پذیرش تکالیف دینی محسوب می گردد. [6]
سدره و کشتی چیست؟در کیش زرتشتی پسران و دختران چون به سن هفت سالگی رسیدند تا پانزده سالگی[7] می باید سدره و کشتی ببندند.[8] سدره را در زبان پهلوی شبی(شبیگ[9]) گفته اند و آن عبارت است پیراهنی سفید و ساده و گشاد و بی یقه و دارای آستین های کوتاه است که در زیر لباس برتن می کنند[10] .چاکی در میان دارد که به بالای سینه میرسد. در پایان آن چاک کیسه کوچکی است بنام کیسه کرفه (ثواب) این کیسه نشانه گنجینه اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک است. در نزد عوام سدره همانند سدی در برابر ورود و هجوم خلق وخوی اهریمنی به بدن تصور می شود.[11] سدره از نه تکه پارچه دوخته میشود. نه پارچه بودن سدره نمونه یی از نه پایه جهان هستی است که در بند 1 یستای 44 بدین گونه یاد شده است: 1-گیتی 2-تن 3-دریافتها و سهش ها (ادراکات و احساسات) 4-اهو یا جان 5- کهرپ یا کالبد 6- توی شیش یا دین «وجدان» 7- بوده یا بود «نیروی دریابنده» 8-اوران یا روان 9- فَرَوَهَر یا فَرَ ه وشی که به جای روان هستی آدمی است. سدره در اوستاوهومنوواسترا می باشد که به معنای جامه نیک اندیشی است.[12]
کشتی:کشتی بندی است سفید و باریک و بلند که از 72 نخ پشم گوسفند بافته میشود. شمارۀ 72 نشانه 72 بخش های ارجمند اوستاست. این 72 ها نیز شش بخش می شود که هر بخشی 12 نخ است. شمار دوازه نمودار 12ماه سال، شماره 6 ، نمودار شش جشن بزرگی است که آنها را گاهانبار می گویند. [13] سه دور بستن کشتی به کمر نماد سه اصل اخلاقی اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک است. بر پایۀ آموزه های وندیداد اگر مرد یا زنی پس از پانزده سالگی کشتی نبندد و سدره نپوشد از نیروهای دیو یسنان (دیو پرست) محسوب می شود. [14]
جشن سدره پوشی: بنا بر سنت زرتشتی پدران و مادران وظیفه دارند در ابتدای سن تکلیف (پانزده سالگی) فرزند یا فرزندان خود مراسم سدره پوشی را برای آنان برگزار کنند، گاهی این جشن توسط افراد خیر و نیکوکار برپا می شود. امروزه این جشن را در خانه و یا تالار آدُریان ویا در یکی از زیارتگاههای زرتشتی به صورت فردی یا گروهی یعنی برای یک یا چند نوجوان برگزار می کنند. در برگزاری مراسم نخست سفره ای سفید رنگ را در وسط اطاقی که دور تا دور آن مهمانها می نشیننند میگسترانند.[15] سپس گلدان گل و سرو، شمعدان با شمع یا چراغ روشن، آتشدان با چوب سندل، لُرک(مخلوطی از 7 میوه خشک: پسته خام، بادام خام، فندق خام، برگه، انجیر خشک، خرما، توت ،)، میوه، نقل شیرنی، قندسبز ونیز بشقابی را که مخلوتی از برنج، جو و برگهای خشک آویشن که کشتی نیز برآنها نهاده شده، و در میان سفره اشیاء را به سلیقه خود می چینند. [16] در این مراسم مهمانان و دعوت شدگان با تقدیم آینه و گلاب و سپس کیک و شربت و شیرینی پذیرایی می شوند و اجرای برنامه جشن سدره پوشی را به انتظار می نشینند.[17]. پسر یا دختری که باید سدره پوش شود،پس از استحمام و پوشیدن سدره و لباس زیر در یک طرف سفره بطوری که رویش بسوی خورشید باشد می نشیند. موبد در طرف دیگر سفره روبروی طفل قرار میگیرد و مراسم را با سرودن اورمزد یشت آغاز می کند بعد از پایان یافتن قرائت اورمزد یشت موبد بطرف دیگر سفره رفته پشت سربچه می ایستد و کشتی را باسرودن اوستای کشتی بکمر بچه می بندد. حالا بچه هم بلند شده و ایستاده است و در تمام مدتی که کشتی بکمرش بسته می شود آستین های موبد را از هر طرف در دست گرفته و با او هم پیوند می شود.[18]هنگامی که عمل کشتی بستن تمام شد،طفل بجای خود می نشیند و موبد بجای اولی خود برگشته روبروی بچه در حال ایستاده اوستای تندرستی را بنام طفل می سراید و در حال سرودن آویشن و برنج و شیرینی مخلوط را بتدریج بسر او میریزد.[19]
فلسفه سدره وکشتی:سدره و کشتی بستن زرتشتیان دارای مفهوم و معنای بسیار ژرف روانی و اخلاقی است. هنگامیکه یک زرتشتی سدره به بر می کند معنایش این است که زرتشتی درون وبرون خود را چون جامه سپید پاک و بی آلایش نگه می دارد. از سفیدی سدره بیاد می آوریم که باید همیشه پاک باشیم در اولین گردش کشتی اندیشه نیک، در دومین و سومین گردش آن گفتار و کردار نیک را به خاطر می آوریم. کشتی رشته بندگی خداست. پشم گوسفند دارای معنی ژرف دیگری است."گو"در اوستا به معنای جاندار است و"سپنتا"به معنی "سود رسان و پاک"و"گوسپنتا"یعنی جاندار سودرسان.پشم گوسفند بودن کشتی این معنا را می رساند که یک زرتشتی می باید هرگز وجودش مایه ازآز دیگران نشده و بلکه برعکس آن می باید پیوسته سرچشمه سود و خوشی و زندگی بخشی برای دیگران باشد. جز این موارد چگونگی کشتی بستن نیز دارای معنای ویژه ایست. [20]در هنگام بستن کشتی باید آن را سه دور به نشانه هومت، هوخت و هورشت به دور کمر پیچید و بر روی آن به نشانه چهار آخشیج (آتش، هوا، خاک، آب) چهار گره زد (دو گره در جلو، دو گره در پشت) کشتی دراوستا «دیو یا انگهن» نام دارد. [21]
درموقع زدن چهار گره کشتی چهار دستور بزرگ آئین زرتشت را متوجه میشویم درگره اول بیادمیاوریم که خدا یکی است و به ترتیب در گره دوم، سوم و چهارم آگاه می شویم که کیش مزدیسنا پاک و بی آلایش است و هر گونه دو دلی را از کیش زرتشتی بدور کرد (گره دوم)، اشو زرتشت فرستاده اهورا مزداست (گره سوم)، باید همیشه نکوکار باشیم وبه همنوعان خود کمک کنیم و هرگز از کیش زرتشتی بر نمی گردم [22] سه گردش کشتی به کمر نشانه سه پایه اخلاقی کیش زرتشتی:اندیشه نیک،گفتار نیک و کردار نیک است و سه بار گردش این معنارا میرساند که یک زرتشتی می باید در راه سه پایه اخلاقی یاد شده میان ببندد و هرگز از سه پایه اخلاقی یاد شده دور نشود،همگام بستن کشتی چهار گره میزنند که چهار گره نشانه چهار آخشیج آب و آتش و هوا و خاک است که نزد زرتشتیان گرامی است.
درازی کشتی نشان آن است که گر چه این زندگانی دراز است ولی آن را انجامی است و روزی زندگی بپایان می رسد.تهی و دو لا بودن میان کشتی این اثر را می رساند که این جهان دو چهره دارد،جهان گیتی مادی که لای زیرین نشان آن است و جهان مینو که لای زبرین آنرا نشان میدهد.دولا نشانه آنست که این دو جهان از هم جدا نیستند و جهان مادی و گیتی با جهان مینو پیونددارد و انسان از جهان گیتی ره به جهان مینو می برد.بن دونی کشتی که گره گاه است،نشان بن زندگانی این جهان است.آگر کسی نیکوکار باشد بی دشواری از این جای گره گام بر نهاده و به جهان مینو و هر که بزهکار باشد در میان گره گرفتار می شود.کشتی در زبان پهلوی ایونیگان خوانده می شود. [23]
نماز:برپایی نماز و نیایش یکی از ارکان مهم عبادی در آیین زرتشت است. بر پایۀ آموزه های اوستا، برپایی دو گونه نیایش لازم است:
گونۀ نخست ویژۀ پاکی و زدودن آلودگی ها از مظاهر طبیعت همچون آب، خاک، آتش، گیاهان، خورشید، ماه و حتی جانوران و گیاهان است.
نوع دوم نیایش برگزاری نماز برای پاکی نفس و ضمیر انسان از پلیدی هاست، که هر مومن زرتشتی روزانه در پنج وقت(گاه) موظف به برگزاری آن است.
آفرینگان: آفرینگانها یا آفرنگانها یک رشته از نمازهای زرتشتیان است که در مدت سال در جشنها و هنگامهای مختلف به جای آوردهمیشود[24]
پنج گاه نیایش: 1-هاون گاه: هاون نام ظرفی فلزی است که بامدادان هنگام برآمدن خورشید،موبدان در آن گیاه مقدس هوم را می کوبیدند تا عصاره اش را با آب و شیر مخلوط کنند.به همین سبب آغاز سپیدۀبامدادی تا نیمروز هاونگاه نامیده می شود. از برآمدن آفتاب تا نیمروز نمازی را به پا می دارند که در آن اهورا مزدا،زرتشت،امشاسپندان،فروشی همۀ نیکان و پاکان و...مورد نیایش قرار می گیرند.2- رپیتوین گاه: از نیمروز تا سه ساعت از نیم روز گذشته این نماز برپا می شود.3- ازیرین گاه: سه ساعت از نیمروز گذشته تا رفتن آفتاب4- ائیوسروتریم گاه: از آغاز تاریکی شب تا پیش از سپیده دم5- اُشهین گاه: از سپیده دم تا برآمدن آفتاب[25].لازم به توضیح است که نماز پنج گانه در دیانت زرتشتی ۳۷۴۶ سال دینی زرتشتی قدمت دارد و از هیچ دین دیگری گرفته نشده است.
نماز و نیایش در آیین زرتشتی به سه طریق خوانده میشود: خوانـدن با صدای بلنـد ،خواندن به صورت زمزمه یا واج ،خواندن با منشن یا اندیشه بدون اینکه زمزمه ای شنیده شود.[26]
آداب نماز: مؤمن زرتشتی پیش از برگزاری نماز نخست صورت، دستها و سپس پاهای خود را میشوید آنگاه کمربند کشتی را می گشاید و با گرفتن آن در دستان خود در برابر آتش می ایستد و اهورامزدا را ستایش و انگره مینو را لعن می کند. [27]
برسم:یکی از آداب پیروان زرتشت به هنگام برخی از عبادات، گرفتن برسم است.شاخه های صاف و بدون گره انار یا گز که اجرای نیایش و خواندن سرودهای مذهبی بدست می گیرند.[28] در سروش یشت شمار شاخه های برسم را سه تایی، پنج تایی و نه تایی گفته اند. [29]
نیاز(نذر):زرتشتیان به هنگام نیایش اهورامزدا و امشاسپندان و ایزدان آشامیدنی ها و خوراکیهائی را به عنوان نیاز (نذر) پیش کش می کنند[30]
زَور:زور در اوستا به صورت «زاُثرَ» و نزد زرتشتیان امروزی به «آبزَور» یا «آب زوهر» معروف است و آن عبارت از هر نوع دهش و نیاز آشامیدنی همچون شیر، نوشابه، هوم و ... است که هنگام برگزاری مراسم دینی و خواندن یسنا بر سر سفره می نهند. [31]
میزَد:در پهلوی «مِزد» به نذرهای خوراکی و غیر مایع مانند نان، میوه و گوشت گفته می شود که با خود به آیین های نیایش می برند و طی مراسم خاص مصرف می شود [32]
نابُر(پرهیز):زرتشتیان، پرهیز از خوردن غذا در طول روز را (روزه) عملی ناپسند می شمارند، اما در هر ماه و تنها در چهار روز به نامهای بهمن، ماه، گوش و رام، یعنی دوم، دوازدهم، چهاردهم و بیست و یکم هر ماه از ذبح حیوانات و مصرف گوشت خودداری می کنند. [33]
دخمه :معنای اصطلاحی دخمه عبارت است از: مکانی مدور و برج مانند که بر کوه ها و ارتفاعات ساخته می شد. تا با قرار دادن اجساد در آن طعمۀ گرگها، سگها، درندگان و پرندگان لاشخور شود، سپس استخوانهایشان را در استودان یا استخوان دان (جای استخوان) یعنی چاهی عمیق که در مرکز دخمه حفر شده بود می ریختند. [34]
دستگاه اخلاقی زرتشت :در آئین مزدیسنا تمام راه ها به اخلاق ختم میشود.اخلاق زرتشت را می توان در یک کلمه خلاصه کرد و آن «نکوکاری» است و از این فلسفه این تز بوجود می آید که خدا شادی و خوشبختی را برای همه مردم آفریده،بنابرین هیچکس حق ندارد کسی را از شادی و خوشبختی محروم کند. [35] موضوعی که ارزش اخلاقی این آئین را بالا میبرد وجود «اختیار» در آن است. آئین زرتشتی بشر را مختار میداند. [36]
جبر و اختیار:فلسفه دین اشو زرتشت،می آموزد که جبر تابعی از قانون اشا می باشد و بدون هیچگونه کم و کاستی، از اختیار یا آزادی گزینش راه جانبداری می کند و از «جبر» سخن نمی گوید.کیش زرتشت،دین آزادگی و آیین داد و امید است[37]
بایسته های کیش زرتشتی:هر فرد زرتشتی را بایسته هایی است که از آغاز پزامندگی(بلوغ) تا پایان زندگانی می باید آن بایسته ها را به کار بندد بایسته های مهم زرتشتی بشرح زیر است:هومَت،هوخت،هوَرشت:نخستین بایسه یک زرتشتی پیروی از سه پایه اخلاقی است. سه پایه اخلاقی کیش زرتشتی هومت، هوخت، هورشت است که معنای اندیشه نیک،گفتار نیک وکردار نیک را می دهد.[38]
پاکی تن: زرتشتی می باید در پاکی تن خویش بکوشد و از آلودگی ها بپرهیزدو هنگام آلوده شدن خود را با آب پاک بشوید. [39]
چه آبی پاک است؟:در کیش زرتشتی تنها باآبی باید شستشو کرد که پاک باشد یاآب ویژه آبی است که رنگ و بو ومزه آن برنگشته و به چیزی آلوده نباشد. [40]
چه چیزهای پلید هستند؟:چیزهایی که در کیش زرتشتی پلید هستند و کسی که با آنها آلوده شده مباید خودش را شستشو دهد،عبارتند از :پیشاب،مدفوع،خون،گشناب(نطفه)،مردار،ریمن(چرک و پلیدی و پلشتی)برای پاک شدن نخست می باید چیز پلید کاملازدوده شود و سپس با آب و یک پاک کننده جای آلوده شسته شده و سه بار روی آن آب ریخته شود. [41]
دست زدن به مرده و مردار:اگر کسی دستش را به مرده و یا مردار بزند شستشوی همه بدن بر او بایا می گردد.[42]
افتادن جانور در چاه و یا آب انبار:اگر جانوری در چاه یا آب انباری افتد می باید آن جانور را از چاه یا آب انبار بیرون آورده و همه آب را کشیده شود و پس از اینکه چاه و یا آب انبار از آب تازه پر شد نوشیده شود. [43]
پای برهنه رفتن:زرتشتیان می باید از رفتن با پای برهنه خودداری کنند.پای برهنه رفتن در کیش زرتشتی گناه است.[44]
نسا و هیر نسا:نسا به معنای لاشه مرده و هیر نسا به معنای چیزهایی است که از آدم زنده جدا شود.مانند موی وناخن و خون وپلیدیهای دیگر.زرتشتیان باید از این دو گونه پلیدیها دوری گویند تا دچار بیماری و درد و رنج نشوند. [45]
منع قربانی حیوانات :در کیش زرتشتی قربانی حیوانات به کلی منع شده است.اوستا، قربانی حیوانات را گناهی بزرگ شمرده و آن را به دروغ پرستان و دیوان نسبت داده است.[46]
زناشویی :زناشویی در کیش زرتشتی با یاست و تنها زیستن چه برای مرد و چه برای زن نابای و گناه است. [47]
عقد و ازدواج: در دین زرتشتی عقد و ازدواج به پنج گونه انجام می گیرد:
پادشاه زنی: این ازدواج عبارت از این است که پسر و دختر برای نخستین بار با رضایت والدین خود با یکدیگر ازدواج می کنند.
أیوک زنی[48]: یعنی اینکه مردی بخواهد با یگانه دختر پدری ازدواج کند.چون دختر نمی تواند دارایی خانه پدر را به خانوادۀ دیگر منتقل کند،بنابراین موظف است که پس از ازدواج،نخستین پسر خود را به جای فرزند پدرش قرار داده دارایی را به او بسپارد تا از انقراض خانوادۀ پدرش جلوگیری کند.چنین زنی را ایوک زن می گویند.
چاکر زنی:این ازدواج در مورد زن یا مرد بیوه است که بخواهد پس از در گذشت همسر اول همسری دیگر انتخاب کند.چون برابر کیش زرتشتی،جفت اول در گیتی و عالم پس از مرگ همسر شخص است و مقام پادشاه را دارد،لذا همسر دوم در عالم دیگر،مقام چاکر را در برابر همسر اول خواهد داشت.[49]
خود سر زنی: این ازدواج عبارت است از اینکه دختر و پسر بالغ پیش از رسیدن به بیست و یک سالگی بخواهند بدون رضایت پدر و مادر خود با یکدیگر ازدواج کنند،در این صورت موبد حق دارد صیغۀ عقد را جاری سازد،ولی مادامی که نارضایتا اولیای آنها باقی است،تین زن و شوهر از ارث محروم خواهند بود. [50]
سَتَر زنی:اگر زن و شوهری بچه دار نشود . بچه ای را از سر راه برداشته یا از قوم و خویشان بی بضاعت گرفته به فرزندی خود قبول کنند،در مورد این بچه وقتی که بزرگ شد مانند ایوک زنی عمل می شود.[51]
موانع زناشویی:زناشویی در میان خویشاوندان نسبی در موارد زیر ممنوع است:
نسبت به زن:نزدیکتر از پسر عمو و پسر خاله و پسر داییو همچنین پدر خوانده،برادر و پسر شوهر جایز نیست. نسبت به مرد:نزدیکتر از رخت عمو و دختر عمه و دختر دایی و نیز مادر خوانده،خواهر خوانده را به زنی گرفتن جایز نیست. نسبت به زن و مرد:در مورد برادران یا خواهران رضاعی بطور کلی موانع مبور جاری است.[52]
در مورد مهریه:در کیش زرتشتی چون رهایی اختیاری نیست،به این جهت برای زناشویی مهریه ای قید نمی شود.[53]
امکان فسخ زناشویی یا رهایی
طلاق گرفتن هم کار آسانی نیست،زیرا پیمان زناشویی مقدس است.در این مورد پروفسور جکسن مینویسد:در میان زرتشتیان تعدد زوجات مرسوم نیست.آنها یک زن بیشتر نمی گیرند. بی وفایی نسبت به پیمان زناشویی هم تقریباًدیده نمی شود و فحشاء در بین زنان پارسی وجود ندارد.
1-یکی از طرفین دیوانه بوده یا اختلال حواس داشته باشد در صورتی که طرف دیگر آگاه نبوده باشد،بنا به تقاضای طرفی که سالم است ازدواج قابل فسخ است[54]
2- هرگاه شوهر عنین بوده،و مردی نداشته باشد زن می تواند تقاضای طلاق کند.3-هر گاه شوهر در مدت سه سال مخارج زندگی زن را ندهد،زن می تواند تقاضای طلاق کند.4-هر گاه ثابت شود که زن مرتکب زنا شده،شوهر می تواند او را رها سازد و اگر ثابت شود که شوهر با زن دیگر زنا کرده،زن هم می تواند تقاضای طلاق کند . [55] 5- هرگاه زن از اذیت شوهر در خطر باشد می تواند تقاضای رهایی کند. 6-هرگاه شوهر زن دیگری داشته که در موقع ازدواج پنهان کرده و یا زن شوهر دیگری داشته باشد ازدواج بعدی خود به خود باطل است. 7- وقتی که مرد یا زن ترک دین زرتشتی کند طلاق جایز است.8-هرگاه زن ناشزِه باشد و رفتارش باعث خطر گردد، شوهر می تواند تقاضای طلاق کند. [56]
زن و شوهر:شوهر باید به زن مهربان بوده و او را گرامی بدارد. و هستی خود را از او جدا نداند و با او یکدل و یکزبان و یگانه باشد. پیوسته در نگهداری او باشد و در بایستهای (لوازم) زندگانی را برای او فراهم سازد. زن نیز می باید از دل و جان با شوهر مهربان باشد و در نگهداری و پرستاری فرزندان و نگهداری خانه و سامان و پاکی و راستی و مهربانی کوتاهی نکند. [57]
گواهگیران :پیوند زناشویی می باید آشکار بوده و بر پیوند گواهی گرفته شود. در این مجلس بزرگان و موبدان حاضر می شوند.[58]
مقام زن در کیش مزدایی
در آیین زرتشتی مقام زن آنچنان والاست که در هر جا از هر لحاظ با مرد برابر است و این برابری در هر جای اوستا به چشم می خورد،تا بدانجا که میتواند مانند یک مرد مراسم دینی را اجرا کند،بشرطی که دچار قاعدگی ماهیانه نباشد.[59] زرتشت اختیار انتخاب همسر را به عهده خود دختر سپرده است چنانکه در مورد دختر خود پرو چیستا اینکار را کرده است. [60]
گناه:چیزی که فروغ آدمی را آلوده می کند و انسان را به سوی بدیها و زشتیها می کشانده، گناه است.از نظر اوستا و کتابهای دینی زرتشتیان گناهان بزرگ به شرح زیر اند:پیمان شکنی، دروغ گویی، خودخواهی، رشک و حسد، بی عدالتی، بی عفتی، غرور نابجا، جادوگری، کلاه برداری، دزدی، رباخواری، سخن چینی، گدائی، کاهلی، تعدد زوجات، فحشا، زنا، لواط، قتل نفس، گریه و زاری برای مرده، طمع.[61]
دفن مردگان:زرتشتیان اجساد خود را در محلی به نام برج یا دخمه خاموشان در محلی باز قرار می دهند تا طعمه لاشخوران شود اما موبدان روشنفکر تهران چند سالی است که این رسم را لغو کرده اند،و مردگان خود را پس از شستشو و کفن در پوششی از فلز نازک قرار داده و آن را در قبر های سنگی یا سیمانی دفن می کنند.با این عمل خود هم هوا را آلوده نساخته و از آن منظره نازیبا جلوگیری می کنند و هم دیگر خاک را آلوده نمیکند. چون در آیین زرتشت چهار اخشیج از جمله خاک را نباید آلود[62]. در هنگام کفن و دفن کسی که دستش به جسد مرده می خورد می باید غسل مس میت بجا آورد .باری این کار تنها آب کافی نیست بلکه در این آیین ادرار گاو،به خاطر ضد عفونی اش ،یکی از مطهرات است.یعنی ابتدا باید مقداری از ادرار گاو را با آب مخلوط کند تا بدن بدان وسیله ضدعفونی شود و سپس بدن را با آب خالص شستشو داد.برای مرده سه روز مراسم دارند و به آن پرسه می گویند.پس از آن مراسمی در سر 30 روز،40 روزو سر سال برای درگذشتگان برگزار می کنند.[63]
حیات پس از مرگ(از متون گاهانی):انسان موجودی است مختار که یکی از دو راه نیک و بد را بر می گزیند. [64]در برابر گفتار،کردار واندیشه هایش مسئول است .پس از مرگ همۀ افراد می بایست از گذرگاه داوری(پل چینوَ د) که در زیر آن آتش و آهن مذاب روان است،عبور کنند.گذر از این مرحله به کردار نیک افراد بستگی دارد،یعنی آنانی که راه درست و خیر را در دنیا انتخاب کرده اندبه راحتی و با اطمینان از آن می گذرند و حتی آتش آهن مذاب زیر پابرای شان موجب خوشی و شادکامی است.پس از عبور از گذرگاه به سرای روشنایی وارد می شوند که برترین جایگاه نیکوکاران(گَر زَمان) و سرای اهورا مزدا است.[65] اما بدکاران پس از مرگ به هنگام نزدیک شدن به گذر گاه داوری،افسوس می خورند و اضطراب و ترس وجود آنها را فرا می گیرد،سپس زمان عبور،آتش و آهن مذاب وجودشان را به شکنجه می گیرد آنها پس از طی این مسیر سخت و رنج آور به جایگاه نهایی خود که مکانی بسیار تاریک و ظلمانی است و همواره از آن بانگ دریغ و افسوس و شیون بلند است،وارد می شوند.[66]
حیات پس از مرگ ( از متون غیر گاهانی):چگونگی زندگی پس از مرگ در متون غیر گاهانی با گستردگی و شرح و بسط بیشتری نسبت به گاهان مطرح شده است.بر پایۀ این متون،روان انسان پس از مرگ،سه روز در اطراف جسد بسر می برد سپس روز چهارم بر اثر وزش باد صبحگاهی برای بازخواست و محاکمه در برابر پل چینود حاضر می شود.ایزد مهر در درجۀ نخست داوران این محکمه قراردارد و پس از سروش،رشن و اشتاد ایزد نیز حضور دارند.[67]
زرتشت از اهورا مزدا می پرسد که چون پاک دینی در گذرد،در شب نخست روانش در کجا می آساید؟ [68]پاسخ می شنود که: روان (او)،شب نخست بالای پیکر خود می ماند .در شب دوم و سوم نیز روان (او)قرین پیکر،مانده .چون سه شب سپری شد،در بامداد چهارم،روان پاک دین،خود در دیان باغی مصفا می یابد که نسیم بوهایی بسیار خوش و عطرآگین به مشامش می رساند. دین(= وجدان) وی به سان دوشیره ای بسیار جوان و زیبا که پانزده ساله می نماید به وی نمودار می شود.آن گاه روان آن پاک دین،دوشیزۀ جوان را مورد خطاب قرار داده و می پرسد: تو کیستی ای دوشیزۀ جوان که همۀ زیبایی های دوشیزگان دیگر را در خود جمع داری؟دوشیزۀ جوان پاسخ میدهد که: من دین (=وجدان) تو هستم که مرا دوست داشتی و بانیکوکاری،این چنین زیبا مرا آراستی .[69]آنگاه روان مرد پاکدین به نخستین جایگاه در اولین گام،به مرحلۀ هومت یا اندیشۀ نیک در آمده و در دومین گام به مرحلۀ هوخت یا گفتار نیک در آمده و در سومین گام به مرحلۀ هورشت یا کردار نیک وارد میشود و آنگاه در گام چهارم به انیران یا جایگاه روشنایی بی پایان وارد می شود.[70]
در فرکرد سوم همین یشت در مورد ارواح بدکاران پس از مرگ آمده است:در سه شب اول روان مرد گناهکار با سرگردانی،گرد جسد می سراید که: ای اهورامزدا ! (به کدام سرزمین روی آرم و به کجا پناهنده شوم؟) پس از این سه شب در بامداد چهارم در میان برف و یخ و بوهای گندزا سرگردان است که «دین=وجدان» خود را به صورت زنی عفریته و بسیار زشت می بیند و سرانجام به سه مرحلۀ اندیشۀ بد گفتار بد و کردار بد که سه مرحله از دوزخ است در آمده و در نهایت به دوژانگه[71] یا ظلمت بی پیان و دوزخ،سرنگون می شود.[72]
منابع
1- آريا، غلامعلي، آشنايي با تاريخ اديان، تهران، پايا، 1379
2- اوشیدری، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا، واژه نامهٔ توضیحی آیین زرتشت. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۱ ، ISBN 964-305-307-
3- انجمن موبدان تهران ،نگاهی به دین زرتشتی،سال چاپ 3748 زرتشتی.1389 خورشیدی
4- آذر گشنسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان ،چاپ سوم،فروهر،بی جا،1372
5- بهار،مهرداد،پژوهشی در اساطیر ایران،انتشارات آگه،تهران ، 1375
6- بویس،مری،تاریخ کیش زرتشت، ج 2،ترجمه همایون صنعتی زاده،تهران،1375
7- بویس. مری،ویلیامز.الن،کرین بروک.فلیپ جی،هیلنز.جان، جستاری در فلسفۀ زرتشتی(مجموعۀ مقالات) مترجمان:سعید زارع،سید سعید رضا
منتظری،نیلوفر السادات نواب،انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب،1388
8- ترابی،دکتر علی اکبر،تاریخ ادیان،انتشارات اقبال،تهران.
9- دوستخواه، جليل، گزارش و ترجمه اوستا، چاپ چهارم ،چاپ گلشن، تهران،1377
10- رضی،هاشم،دانشنامۀ ایران باستان، ج2،بهجت ،تهران،1380
11- رضی،هاشم،ترجمه اوستا، بخش هرمزد یشت
12- رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان ، چاپ ششم. تهران: دُر، ۱۳۸۱. ISBN 964-6786-14-6.
13- رضایی،عبدالعظیم،سرشت و سیرت ایرانیان باستان،انتشارات در ،1382
14- غمخوار یزدی، محمّد جواد؛ جایگاه نماز در ادیان الهی؛ مشهد: نشر الف، چاپ چهارم، 1379
15- مهرین،مهرداد ،آیین راستی یا یکتا پرستی زرتشت ،انتشارات فروهر ، چاپ اول، 1361
16- مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،فروهر،1368
17- وحیدی ،دکتر حسین، دین پایه زرتشتی؛ باهمکاری رشید شهمیردان ، انتشارات اشا. چاپ اول مهر59
18- منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،انتشارات زمزم هدایت،تهران پاییز 1384
[1] وحیدی، دکتر حسین ، دین پایه زرتشتی ،ص 41
[2] انجمن موبدان تهران ،نگاهی به دین زرتشتی،صص 8 و9
[3] وحیدی، دکتر حسین ، دین پایه زرتشتی ،ص 43
[4] رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان،ص 158
[5] وحیدی، دکتر حسین ، دین پایه زرتشتی ،ص 44
[6] رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان،ص 146
[7] برخی سن سدره پوشی را 7 تا 10 سال گفته اند. موبد اردشیر آذر گشنسب،مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان ص 165
[8] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص 157
[9]- Sabig
[10] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 94
[11] همان منبع ،ص 95
[12] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص 157
[13] وحیدی، دکتر حسین ، دین پایه زرتشتی ،ص 42
[14] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 95
[15] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص 158
[16] همان منبع ،ص 159
[17] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،صص 96 و 97
[18] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص 157
[19] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص 157
[20] وحیدی،دکتر حسین،دین پایه زرتشتی،ص 44
[21] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص 159
[22] همان جا
[23]وحیدی،دکتر حسین، دین پایه زرتشتی ص 44
[24]اوشیدری، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا، ص ۱۱۷
[25] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 101
[26] غمخوار یزدی، محمّد جواد؛ جایگاه نماز در ادیان الهی، صص12
[27] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 99
[28]دوستخواه، جلیل ، اوستا،ج2،ص 945
[29] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 103
[30] همان جا
[31] همان منبع ،ص 104
[32] بهار،مهرداد،پژوهشی در اساطیر ایران، ص 284
[33] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 105
[34] بهار،مهرداد،پژوهشی در اساطیر ایران، ص 486
[35] وحیدی، دکتر حسین ، دین پایه زرتشتی ،ص 29
[36] همان منبع ،ص 30
[37] انجمن موبدان تهران ،نگاهی به دین زرتشتی،ص 11
[38] وحیدی،دکتر حسین،دین پایه زرتشتی، ص60
[39]همان منبع ص61
[40] همان منبع ص62
[41] همان منبع ص62
[42]همان منبع ص62
[43] همان منبع ص63
[44] همان منبع ص63
[45]همان منبع ص63
[46] رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان ،ص 190
[47] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص 66
[48] ایوک: یگانه،منحصر به فرد ،رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان ،ص 141
[49] رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان ،ص 141
[50] همان منبع ،ص 142
[51] همان منبع ،ص 142
[52] همان جا ،ص 142
[53] همان جا
[54] همان جا
[55] همان منبع ،ص 143
[56] زنی که از شوهر خود تمکین نکرده،نافرمانی کند را ناشزِه گویند. رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان ،ص 143
[57] وحیدی،دکتر حسین، دین پایه زرتشتی ص 64
[58] رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان ،ص 143
[59] مهرین،مهرداد،دین بهی فلسفه دین زرتشت ،ص66
[60] همان منبع ،ص 67
[61] - رضایی،عبدالعظیم، اصل ونسب دین های ایرانیان باستان ،ص 147
[62] وحیدی،دکتر حسین، دین پایه زرتشتی ،ص ص 63
[63] آریا،غلامعلی، آشنایی با تاریخ ادیان،ص 107
[64] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 52
[65] همان منبع ،ص 53
[66] همان منبع ،ص 54
[67] رضی،هاشم،ترجمه اوستا،ص 376
[68] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 79
[69] منجزی،علی اصغر،پژوهشی در کیش زرتشتی،ص 80
[70] همان منبع ،ص 80
[72] رضی،هاشم،ترجمه اوستا،ص 243-242
دکتر اسماعیل گندمکار : محقق ، نويسنده ، استاد حوزه و دانشگاه