میلادحضرت معصومه س
یک یهودی ایرانی مقیم اسرائیل: می خواهم به ایران برگردم
به گزارش خبرگزاری "مهر" به نقل از روزنامه صهيونيستی جروزالم پست ، فردی با نام مستعار"رهوف بن يهودا اشاک "، که 55 سال دارد ضمن گلايه از وضعيت کار در سرزمين های اشغالی می گويد : " از زمانی که مغازه جواهر فروشی خود را باز کرده ام تاکنون چيزی نفروخته ام " .
اين روزنامه در ادامه گزارش خود از زندگی اشاک می نويسد: " اشاک " 10 ماه پيش از رويای صهيونيستی خود منصرف شد و شروع به انتقال خانواده و متعلقاتش به ايران کرد. وی پاسپورت های جمهوری اسلامی دريافت کرد، از طريق ترکيه عازم ايران شد و پاسپورت های اسرائيلی خود را از طريق پست برای دخترش در اسرائيل فرستاد.
به گزارش "مهر" روزنامه جروزالم پست در ادامه چنين می نويسد : اشاک با وجود اظهارات اخير ضد اسرائيلی محمود احمدی نژاد رئيس جمهور ايران و نمايش موشکهای شهاب 3 که بر روی آنها عبارت " اسرائيل بايد از بين برود" نوشته شده بر اين باور است که زندگی در ايران بسيار بهتر از اسرائيل است .
اشاک که در حال حاضر به اسرائيل بازگشته است تا مغازه و ساير اموال خود را بفروشد می گويد : " اگر شما در ايران مشکلی داشته باشيد مردم به شما کمک خواهند کرد و عليرغم اينکه می دانند که شما يهودی هستی با اين وجود به شما کمک خواهند کرد اما در اسرائيل هر کسی به فکر خويش است وhttp://www.topiranian.com نمی توان به کسی اعتماد کرد" .
ديويد يکی ديگر از ايرانيان مهاجر به سرزمينهای اشغالی نيز می گويد : " من فکر می کردم که تمام يهوديان درهای خود را باز می گذارند و هيچکس دزدی نمی کند اما اسرائيلی ها مردمی بی فرهنگ ، وحشی و بسيار گستاخ و بی ادب هستند "، " در ايران مردم به هم اعتماد دارند و آنگاه که حرف می زننند عمل می کنند اما در اسرائيل برای اينکه کسی به عهد خودش پايبند باشد بايد وکيل بگيرد".
ديويد می گويد : " پسر عموی من در بيست سال گذشته در ايران نبوده است اما به سفارت ايران در ترکيه رفت و گفت من يک ايرانی هستم و در حال حاضر در اسرائيل زندگی می کنم و می خواهم به وطنم ايران باز گردم و درخواست پاسپورت کرد . سفارت ايران در ترکيه به پسر عمويم پاسپورت داد و او به ايران بازگشت ". ديويد در ادامه می گويد : " من عاشق کشورم هستم و فکر می کنم ايران جای خوبی است ".
روزنامه صهيونيستی جروزالم پست در ادامه گزارش خود از وضعيت اسفبارمهاجران ايرانی به سرزمين های اشغالی می نويسد : اشاک تنها يهودی ايرانی نيست که زادگاه خود ايران را به اسرائيل ترجيح می دهد بلکه جاده "يافا " در بيت المقدس به سمت "رهوف ين يهودا" رديف مغازه دارانی است که اصالتاً ايرانی هستند ، آنها نا اميدند و می خواهند به وطنشان بازگردند برخی ها برای ديدار و برخی ديگر برای هميشه .
به گزارش "مهر" جروزالم پست در ادامه گزارش خود می نويسد : "آوی" يکی ديگر از ايرانيان مقيم اسرائيل که در جاده يافا فروشگاه کفش دارد گفت :" پدر و مادر من برای ديدارم به اسرائيل آمدند و دو ماه پيش اينجا را ترک کردند". وی توضيح داد: "يهودی ها در آنجا ( ايران) زندگی بسيار خوبی دارند و زمانی که (آيت الله روح الله) خمينی قدرت را بدست گرفت گفت : يهوديان ايران که از تبار حضرت موسی هستند با صهيونيست ها تفاوت دارند ".
یهودیان ایران در امنیت و آرامش زندگی می کنند
به گزارش خبرگزاری مهر، "راجر کوهن" در مقاله خود نوشت: در حالی که جنگ غزه احساسات ضد اسرائیلی را در ایران بشدت بالا برده، اما کلیمیان این کشور به کار و زندگی خود مشغول هستند و در نهایت آرامش زندگی می کنند و کسی مزاحم مراسم دینی آنها نمی شود.
کوهن می نویسد: شعار مرک بر اسرائیل که این روزها در ایران زیاد شنیده می شود هیچ تاثیری در زندگی کلیمیان ایران ندارد و آنها خود نیز با این شعار همسو بوده و احساسات ضد اسرائیلی دارند.
این مقاله نویس نیویورک تایمز که خود به ایران سفر کرده، می نویسد: در کمتر جایی مانند ایران از من تا این حد با گرمی پذیرایی شده است. هنگامی که از "موریس معتمد" نماینده اسبق کلیمیان در مجلس شورای اسلامی پرسیدم که آیا شعار مرگ بر اسرائیل او را ناراحت می کند؟ گفت: در ایران با یهودیان بسیار خوب برخورد می شود و من از سیاستهای دوگانه غرب بسیار ناراحتم. آنان به پاکستان، هند و اسرائیل اجازه ساخت سلاح هسته ای می دهند، اما ایران را از این کار[برخورداری از انرژی هسته ای صلح آمیز] منع می کنند.
کوهن می نویسد: خاورمیانه محل مناسبی برای اقلیتهای دینی نیست اما یهودیان ایران به راحتی مشغول زندگی و کار هستند.
گفتنی است که نوشته های این روزنامه نگار یهودی با انتقاد از سوی برخی از صهیونیستها رو به رو شده است و برخی از آنها کوهن را به قضاوت ساده لوحانه درباره ایران متهم کرده اند.
این نوشته در حالی منتشر می شود که بر اساس آمارها مخالفت با یهودیان در بسیاری از جهان از جمله اروپا و آمریکا به ویژه پس از جنگ غزه افزایش یافته است.
در همین رابطه تارنمای اینترنتی "امریکن تینکر" در گزارشی در این باره می نویسد: گسترش احساسات ضد اسرائیلی در میان دانشجویان ایالت کالیفرنیا موجب نگرانی مقامات آمریکایی شده است. این احساسات در 60 سال اخیر در دانشگاه های ایالت کالیفرنیا به چشم می خورد اما پس از جنگ غزه عقاید ضدصهیونیستی گسترش پیدا کرده است.
همچنین بر اساس آمارهایی که سازمانهای صهیونیستی به ویژه "انجمن ضد افترا" نیز در چند سال گذشته بصورت سالیانه به آن اذعان کرده اند، ایران یکی از امن ترین کشورهای برای یهودیان بوده و مردم این کشور همیشه حساب اسرائیل را از کلیمیان ایرانی جدا کرده اند.
وظايف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در قبال شيعيان جهان در گفتوگو با دكتر سيد مهدي مصطفوي
اشاره
مهدي مصطفوي كارشناس ارشد روابط بينالملل و دكتراي مديريت راهبردي است مردي كه سابقه كارياش نشان ميدهد يك ديپلمات است. فرمانداري بم، معاون و رئيس اداره سوم سياسي وزارت امور خارجه، سفير جمهوري اسلامي ايران در اتريش و آلمان، دفتر نمايندگي دائم سازمان ملل در وين، يونيد و آلمان، معاون پشتيباني امور سياسي وزير امور خارجه، قائم مقام و سرپرست معاونت بينالملل دفتر مقام معظم رهبري و قائم مقام وزير امور خارجه سمتهاي مهدي مصطفوي پيش از آمدن به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي است.
مستدعي است در ابتدا گزارشي كلّي از وضعيت عمومي شيعيان جهان ارائه دهيد.
بسم الله الرحمن الرحيم. واقعيت اين است كه بعد از انقلاب اسلامي و به تبع آن در ايران، يكي از آثار انقلاب اين بود كه شيعيان در دنيا يك مرجعي پيدا كردند و براي آنها يك پشت گرمي ايجاد شد كه احساس كردند ميتوانند مورد حمايت قرار گيرند و از آن حالت غربتي كه با آن مواجه بودند درآمدند. چون يك نظام اسلامي با تفكر شيعي به خاطر اكثريت قريب به اتفاق ملّت شيعه در ايران ميتوانست به عنوان پشتوانه شيعيان قرار گيرد، اين پشتوانه باعث شد كه شيعيان در دنيا از رشد خوبي برخوردار شوند و اگر بخواهيم جايگاه امروز شيعيان را با تمام سالهاي قبل مقايسه كنيم، خوشبختانه به لطف خداوند و با تلاش رهبري، مسئولان و ملت ايران، جايگاه شيعيان در دنيا بسيار بهتر از قبل است. البته راه درازي در پيش است تا شيعيان به جايگاه اصلي و واقعي خودشان در جهان برسند و از حقوق مدني خود در دنيا برخوردار شوند.
ما بايد در مجموعه مسلمانان جهان، شيعيان را ببينيم و جايگاه شيعيان را در جهان اسلام ترسيم كنيم. بايد يك كار مقايسهاي انجام بگيرد تا مشخص شود وضعيت مسلمانان امروز در دنيا در مقايسه با سالهاي قبل چگونه است مخصوصاً اگر يك دوراني را زمان شروع انقلاب در نظر بگيريم، شيعيان امروز در دنيا در مقايسه با شيعيان قبل از انقلاب در چه جايگاهي قرار گرفتهاند؟ واقعيت اين است كه ميشود به عنوان يك تحول بينالمللي كه شايد نمونهء بسيار كمي داشته باشد متوجه شد كه چگونه يك تفكر توانست در طول مدت زمان كوتاه رشد بسيار گستردهاي را نشان دهد. اين رشد گسترده نميتواند دليلي جز غناي اين تفكر داشته باشد. بحمداللّه غناي اين تفكر خودش مهمترين عامل براي رشد و گسترده شدن اين بينش شيعي در جهان بخصوص در جهان اسلام است. يك زمان وقتي صحبت از شيعه ميشد، مردم دنيا حتي كساني كه اهل سياست، جغرافيا و تاريخ و شناخت روابط بينالملل بودند، شيعيان را يك گروه كوچك مغفول و مطرود و گروهي كه معلوم نيست تفكرشان چيست ميشناختند و جايگاهي براي شيعيان قايل نبودند. اينكه چرا اين طور بود، دلايل خاص خود را دارد در جاي خود بايد بدان پرداخت. الحمدللّه به بركت انقلاب اسلامي فرصتي ايجاد شد كه جمهوري اسلامي بتواند تفكر شيعي را بيان كند و به دنيا عرضه نمايد. اين توجه كه به علت وقوع انقلاب ايجاد شده بود، كمك كرد عرضه تفكر شيعي مورد علاقه و توجه قرار گيرد و به آن عنايت شود.
پيش از انقلاب شيعيان صاحب قدرت سياسي و مادي به شكل امروزي نبودند و معمولاً فقيرترين افراد را تشكيل ميدادند. گوشهنشينترين افراد شيعيان بودند، در هيچيك از محافل و كنفرانسهاي علمي شيعيان را دعوت نميكردند و جايگاهي براي آنها قايل نبودند. اما بعد از انقلاب كم كم اين جلب توجه نسبت به شيعيان باعث شد كه شيعيان خود را دوباره بيابند و بتوانند دور هم جمع شوند و جايگاهي را براي خود ايجاد كنند. تشكيل حكومت اسلامي در ايران كه مبتني بر تفكر انقلاب شيعي و مبتني بر عقلانيت غني شيعي بود، به تدريج در محافل بينالمللي و سياسي هم جاي خود را باز كرد و در آكادميهاي تحقيقاتي و در دانشگاهها توجه استادان و متفكران جلب شد كه اين نظام حكومتي مبتني بر ديانت كه ايران آن را تبليغ ميكرد ابعاد، مباني و راه كارهاي آن چيست. شيعه اين تفكر را در محافل علمي مطرح كرد و كتابهاي بسيار زيادي از بعضي دوستان و دشمنان تفكر شيعه نوشته شد يعني عملاً امروز ما شاهد اين هستيم كه خوشبختانه جلساتي كه در جهان اسلام تشكيل ميشود حتماً يكي از اركان اين جلسات متفكران شيعي هستند، به عنوان كساني كه ميتوانند مباني اسلامي را تبيين نمايند و در مقابل غيرمسلمانان از آن دفاع كنند. اين متفكران شيعه كه مورد احترام برادران اهل سنت هستند، جايگاه مورد احترامي را در اين محافل دارند. براي نمونه، در مجالس كنفرانس اسلامي، از جمله در كميتههاي علمي و سياسي، متفكران شيعي بسيار محترمانه و فعال در اين جلسات شركت ميكنند و يكي از پايههاي اصلي كنفرانس يعني مجموعه كشورهاي اسلامي را تشكيل ميدهند. امروز ما در محافل علمي، دانشگاههاي معروف دنيا و كرسيهاي اسلامشناسي كه معطوف به شيعهشناسي ميباشند، حضور متفكران شيعي را بسيار فعال ميبينيم. كتابهاي دقيقي كه مباني فكري شيعيان را تبيين ميكنند و پاياننامههايي كه از كميت و كيفيت بالايي برخوردارند، نشاندهندهء حضور فعال و حضور بالاي تفكر شيعي در محافل علمي است. شيعه به خاطر موقعيت فكري خاصي كه دارد، يعني جامعنگري به مسائل خلقت، جهان، مسائل بينالمللي، و مشكلات جوامع و نگاه سيستمي و جامع به مسائل، توانسته است در موضوعات سياسي هم يك جايگاه خوبي ايجاد كند و از اين طريق، فرق اسلامي را به هم متصل كند يعني الان شيعيان يكي از مناديان قوي براي اتحاد مسلمانان هستند. ما شايد هيچ گروهي، هيچ مذهبي و هيچ مجموعهاي را در جهان اسلام نداشته باشيم كه از نظر فعال بودن بتوان آن را با شيعيان مقايسه كرد.
شيعه در ايجاد اتحاد بين مسلمانان بسيار فعال و صاحب نظر است. اين به خاطر جامع نگري تفكر شيعي است. ما در كنار تلاشي كه براي متحد كردن شيعيان انجام ميدهيم تا اين علقه موجود بين شيعيان را حفظ كنيم و گسترش دهيم، همزمان به لحاظ اين جامع نگري تفكر شيعي توانستهايم بهترين ارتباط را با مذاهب ديگر و برادران اهل سنت برقرار كنيم و همواره ارتباط بين ايران و كشورهاي اسلامي يك ارتباط بسيار نزديك و دوستانه بوده است. از اين رو، تلاش كردهايم تا بتوانيم اين ارتباط را نهادينه نماييم و پايههاي مستحكمي را براي اين ارتباطات برقرار كنيم. خوشبختانه تلاشي كه شيعيان براي بازيابي جايگاه خود كردند ثمر داد. اگر در گذشته در افغانستان كسي براي شيعه جايگاه سياسي قايل نبود و عليرغم جمعيت قابل توجه، مطرود بودند و حقوق اجتماعي حقه را نميتوانستند دريافت كنند، امروز بحمداللّه توانستهاند جايگاه خود را بهبود بخشند و در حاكميت با برادران اهل سنت همدوش همديگر به كشورشان خدمت كنند. اگر يك روزي در عراق شيعيان عليرغم جمعيت قابل توجه، جايگاه نداشتند، امروز به يُمن و بركت همين ارتباطات شيعيان و تفكر معقول و منطقي آنان، هم خود مردم عراق و هم مسلمانان دنيا و هم كشورهاي غيراسلامي دنيا پذيرفتهاند كه شيعه ميبايست جايگاهي در حاكميت داشته باشد و امروز شيعه آن حق طبيعي برخورداري از موقعيت اجتماعي خود را دارد. اين احقاق حقوق شيعيان كه ما در دنيا شاهد آن هستيم، شايد در طول تاريخ بيسابقه باشد. اين شرايطي كه براي شيعه به وجود آمده منشأ آن انقلاب اسلامي در ايران است. امروز به يمن ارتباط نزديك شيعيان با همديگر و همبستگي و پيوستگي بين شيعيان و مسلمانان در دنيا، الحمدللّه جايگاه شيعيان نسبت به قبل وضعيت بسيار بهتري پيدا كرده است. اينها نشان ميدهد كه يك راه آماده و قابل بهرهبرداري جلوي ما باز شده است كه بتوانيم به رشد شيعيان و استحكام ارتباط شيعيان با هم و با بقيه برادران مسلمان در دنيا اميدوار باشيم، يعني باور به اين مسئله كه اين ارتباط ميتواند گسترش يابد، راهي را پيش روي ما قرار ميدهد كه در آينده به سمت هرچه وسيعتر و عميقتر كردن اين ارتباطات بپردازيم.
امروز اگر در زمينههاي فرهنگي دنيا رشد داشتهايم نشان ميدهد كه پذيرش در دنيا وجود دارد و بايد در اين زمينه بهتر فعاليت كنيم. امروز مراكز تحقيقاتي و پژوهشي ايران كه درباره تفكر شيعي فعاليت ميكنند با قبل از انقلاب قابل مقايسه نيستند. قبل از انقلاب جوانهايي كه دنبال به دست آوردن يك مقاله با محتواي اسلامي بودند بايد به سراغ جزوات در راه حق يا مجله مكتب اسلام ميرفتند و آنها را ميخواندند يعني مسائل اسلامي در همين يكي دو تا مجله و جزوه خلاصه ميشد. اما امروز خوشبختانه ما صدها مجله و مؤسسه تحقيقاتي و مجلات تخصصي شيعي در ابواب مختلف داريم كه بسيار فعالند.
علت اين رشد چيست؟
يكي از دلايل آن، تقاضاي زياد و رو به افزايش در اين زمينه است كه بايد متناسب با آن، عرضه نيز افزايش يابد. خوشبختانه مؤسسات و مراكزي كه در زمينهء شيعيان كار ميكنند استعداد خوبي براي اين كار دارند. ما بايد دنبال اين باشيم كه از تمام اين استعدادها استفاده كنيم و از كارهاي موازي جلوگيري نماييم. تجميع اين استعدادهاي ارزشمندي كه در مملكت به وجود آمده، هم به بالندگي كارهاي علمي ميانجامد و هم در خارج از كشور ميتواند مؤثر باشد. تشنگي كه امروز براي دريافت تفكر شيعي در دنيا وجود دارد در گذشته به اين ميزان نبود. امروز اتفاقاتي كه در دنيا ميافتد، از 11 سپتامبر گرفته تا اين جناياتي كه در تعدي حقوق انسانها در دنيا ميشود، اين سؤال را براي انسانها پيش آورده است كه چه كسي و چه حزبي ميخواهد انسانهاي مظلوم را نجات دهد؟ خيليها به اين نتيجه رسيدهاند كه الگوي انقلاب اسلامي ايران و اين تفكر پاسخگوي خوبي است چون ميبينند امروز نداي حمايت از مستضعفان از ايران بلند است با اين قدرت و صلابت و استدلال و مبتني بر منطق. همين امر، تشنگي مردم دنيا به دريافت معارف ما و علاقه به ارتباط با ما را بيشتر كرده است. امروز كمتر سميناري در دنيا برگزار ميشود كه بحث اسلام و اخلاق و معنويت در آن مطرح باشد و از شيعيان دعوت به عمل نيايد. حتماً يك ركن آن شيعيان هستند. ما اگر برنامهريزي كنيم كه اين مراكز علمي داخل را با مراكز و تودههاي مردم خارج از كشور مرتبط كنيم و به يك شكل بسيار طبيعي از راههاي مختلفي اين ارتباط را برقرار نماييم دستاوردهاي خوبي خواهد داشت. در اين رابطه، مراكز رسمي مثل وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و وزارت ارشاد و نيز مراكزي كه رسمي و دولتي نيستند مثل مجمع جهاني اهلبيت و تقريب مذاهب ميتوانند تسهيلات خوبي را فراهم كنند. اينها ذخايري هستند كه كاملاً آمادگي فراهم كردن بستر خوب را براي ايجاد اين ارتباط با خارج از كشور و انتقال تجربيات و معارف دارند. خدا كمكمان كند كه در اين وظايف موفق باشيم.
براي ارتقاي وضعيت شيعيان جهان چه سازوكارهايي بايد صورت گيرد؟ كارهايي را كه جمهوري اسلامي ايران براي بهبود وضعيت شيعيان جهان انجام ميدهد، تا چه حد كارساز ميدانيد؟ كمبودها در كجاست؟
در اين زمينه كمبودهاي زيادي وجود دارد كه بايد برطرف شود. تعداد زيادي از شيعيان در كشورهاي مختلف زندگي ميكنند كه از حقوق مدني مناسب برخوردار نيستند و جايگاه اجتماعي متناسب با خود را ندارند. طبيعي است كه حقوق اجتماعي ايجاب ميكند شيعيان بتوانند از جايگاه واقعي خود برخوردار شوند. به هر حال، ما خوشحاليم از اينكه ميبينيم امروز در كشورهايي كه اكثريت شيعه در آنها وجود دارد (مثل لبنان، عراق، افغانستان و بعضي كشورهاي ديگر) شيعيان توانستند در حاكميت قرار گيرند. از اين بابت خوشحال هستيم كه به تبع جمهوري اسلامي ايران، اين شيعيان هم توانستند از يك جايگاه قانونمند در كشور خود برخوردار شوند. اما امروز اگر ما 250 ميليون شيعه در جهان داشته باشيم، اين تعداد شيعيان واقعاً در مقايسه با اين كميت هنوز از كيفيت متناسب با جايگاه خود برخوردار نيستند، كه اين مسئوليت ما را افزايش ميدهد. ما فكر ميكنيم شيعيان در دنيا با توجه به اينكه داراي تفكر منطقي هستند و عالمانه زندگي ميكنند و حركتهايشان را برنامهريزي ميكنند، مخاطبان بينالمللي زيادي دارند و توانستهاند نظر ملّتها و دولتهاي مختلف را جلب كنند و با ايجاد اعتماد، زمينه مسالمتآميزي را با ديگران فراهم كنند. شيعيان اثبات كردهاند كه بيشترين تلاش را براي زندگي دوستانه و مسالمتآميز و منطقي با اقوام و ملل ديگر و بيشترين تحمل را براي مواجهه با تفكرات ديگر دارند و اين برخاسته از منطق قوي تفكر شيعي است كه با عقلگرايي و اصولگرايي ميتوانند با تفكرات ديگر مواجه شوند. به همين دليل، شيعيان در هر جامعهاي كه زندگي ميكردند ميتوانستند اعتماد طرف مقابل را جلب كنند و همواره محوري براي وحدت و انسجام در بين مسلمانان و اديان ديگر ميشدند. امروز بدون شك شيعيان و علماي شيعه محور گفتوگوي بين اديان هستند و مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران هم با اعتقاد از گفتوگوي بين اديان و تمدنها و مذاهب حمايت كردند و اين به خاطر سعه صدر شيعيان و تفكر منطقي شيعيان بوده است كه آنها را به عنوان يك محور ثبات و انسجام در دنيا معرفي كرده است و باعث شده است كه شايعات دشمن خنثا شود.
آيا بهطور رسمي براي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، شرح وظايفي در قبال شيعيان جهان وجود دارد؟
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي مركزي است كه وظيفه دارد بين كليه دستگاههاي كشور كه توان فعاليت فرهنگي در خارج از كشور دارند هماهنگي ايجاد كند. يكي از وظايف اين سازمان تبليغ تشيّع و تفكرات اسلامي و منطق انقلاب اسلامي در خارج از كشور است، با اين هدف و با اين نيت كه تفكر تشيّع ميتواند محور وحدت بين مذاهب اسلامي و اديان الهي باشد. ما تلاشمان بر اين است كه با ايجاد هماهنگي بين كليه دستگاههاي فرهنگي كشور بتوانيم امكانات و برنامههاي فرهنگي خارج از كشور را هماهنگ كنيم و اين امكانات هماهنگ را به مسلمانان جهان، بخصوص شيعيان، ارائه كنيم و بتوانيم از همهء اين امكانات به منظور حمايت از حقوق قانوني شيعيان در دنيا استفاده كنيم. تلاش سازمان فرهنگي علوم اسلامي اين است كه بتواند معارف اسلامي و شيعي و تفكرات اهلبيت(ع) را در بين نخبگان كشورها از طريق برگزاري نشستها و اجلاسها، رسانههاي گروهي مختلف، نشر كتب و مجلات و سايتهاي الكترونيكي منتقل كند و با مخاطبان كشورهاي مختلف ارتباط برقرار نمايد.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي چگونه به شيعيان جهان خدماترساني ميكند و چه تمهيداتي در زمينه ارتقاي وضعيت شيعيان جهان ميتواند انجام دهد؟
يكي از وظايف مهم سازمان ارتباطات اسلامي ارتباط با ملّتهاست و اين ارتباط را از طريق رايزنيهاي فرهنگي و با هماهنگي سفارتخانههاي جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور برقرار ميكند. يكي از وظايف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، اعزام مبلغان به خارج از كشور است. اين افراد كه عمدتاً از شخصيتهاي علمي و ديني هستند، به كشورهاي مختلف اعزام ميشوند تا از نزديك با مخاطبان خارج از كشور، اعم از ايرانيهاي مقيم و شيعيان و مسلمانان و ساير اديان الهي آن كشور ارتباط برقرار نمايند و معارف اسلامي و تفكرات اهلبيت(ع) را به آنان منتقل كنند. موضوع اعزام مبلغان يكي از موضوعات در دست كار سازمان فرهنگي ارتباطات اسلامي است. شيعيان در دنيا نيازهاي متنوعي دارند. شايد از مهمترين نيازهاي شيعيان (براي حمايت از آنها و ارتقاي جايگاه اجتماعي شيعيان در كشورهاي مختلف) ارتقاي سطح معلومات و معارف ديني و ارتقاي جايگاه اقتصادي آنها در خارج از كشور است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي با هماهنگي بخشهاي مختلف كشور و ارتباطي كه با دستگاه مجريه كشور دارد سعي ميكند از تمام نيرو براي اين ارتقا بهره بگيرد.
يكي از نيازهايي كه ما در كشور داريم اين است كه اطلاعات مربوط به شيعيان جهان را به روز در دست داشته باشيم. يكي از وظايف رايزنيهاي فرهنگي رصد كردن فعاليتهاي شيعيان، به دست آوردن نقاط قوت و ضعف شيعيان، مشخص كردن توانمنديها و فشارهايي كه به شيعيان وارد ميشود و نهايتاً تعقيب كردن عادات و رفتار و جايگاه شيعيان در كشورهاي مختلف است. تلاش ما بر اين است كه انشاءالله بتوانيم با اين رصدي كه نسبت به جايگاه و موقعيت شيعيان در خارج از كشور داريم، آن را با يك روش مناسبي در اختيار مراكز تحقيقاتي، پژوهشي و اجرايي و محققاني كه دنبال تحقيق در مورد وضع شيعيان هستند قرار دهيم. واقعيت اين است كه در اين رابطه، كمبودهايي در سازمان داريم، چه در بحث تجهيز و حمايت كه بتوانند موضوع رصد كردن فعاليت شيعيان را در جهان انجام دهند و چه در زمينه انتقال اين اطلاعات به مراكز مختلف، كه اميدواريم اين نقايص برطرف شود. درست است كه شيعيان تنها در چند كشور اكثريت را تشكيل ميدهند، ولي واقعيت اين است كه به صورت پراكنده در اقصا نقاط دنيا، در آفريقا و آمريكا و آسيا و در همه جا حضور دارند. ما وظيفه خود ميدانيم همان طور كه به فكر شيعياني كه اكثريت يك كشور را تشكيل ميدهند هستيم و دغدغهء آنها را داريم و خود را موظف حمايت از آنها ميدانيم، به همان نسبت هم به فكر ديگر شيعياني كه در اقليتاند باشيم. شيعيان هر جا باشند عزيز و محترم هستند و ما خود را موظف به حمايت از آنها ميدانيم. به هر حال، شيعيان در اكثر كشورها به خاطر جايگاه فكري و عقيدتي و توانمنديهايي كه دارند معمولاً مورد اعتماد هستند و بسياري از آنها از امكانات مالي خوبي برخوردارند، ولي سعي ما بر اين است كه اقشار ضعيف آنها هم مورد حمايت قرار گيرند. متأسفانه هنوز شاهد اين هستيم كه در برخي كشورها شيعيان حتي از داشتن يك مسجد هم محروم هستند يعني از جايي كه بتوانند براي عبادت دور هم جمع شوند و حق قانوني خود را داشته باشند محرومند. البته بعضي از اين محروميتها دلايل سياسي و اقتصادي دارند. به هر حال، حمايت از شيعيان براي انجام وظايف قانوني خود در كشورها وظيفه ماست و سعي ميكنيم از همهء امكانات براي اين حمايت استفاده كنيم.
به نظر شما چه كارهايي در اولويت قرار دارد و نقش مؤسسه شيعهشناسي در اين زمينه چيست؟ به بيان ديگر، مؤسسه شيعهشناسي چه كارهايي را بايد در اولويت قرار دهد؟
خوشبختانه مؤسسه شيعهشناسي تلاش خوبي را براي شناسايي جايگاه شيعيان و توانمنديها و نقاط ضعف آنها را در كشورهاي مختلف انجام داده است. يكي از نقشهاي مهم اين مؤسسه به عنوان يك مؤسسه پژوهشي، اين است كه نتيجه تحقيقات و اطلاعات خود را در اختيار ساير مراكز قرار دهد. البته من فكر ميكنم اين مؤسسه ميتواند حلقه وصلي بين دستگاههاي مختلف كه هر كدام ميتوانند به نحوي به جهان تشيّع كمك نمايند باشد. به هر حال، مؤسسه از طريق انتشار كتابها و نشريات و نيز برگزاري جلسات وظيفهء اطلاعرساني را هم بر عهده دارد. اطلاعرساني مهمترين نقش را در ايجاد هماهنگي و استفاده از توانمنديهاي افراد و كمكگيري از آنان براي شيعيان كشورهاي مختلف دارد. اين يكي از وظايف مهم مؤسسهء شيعهشناسي است. اين مؤسسه با توجه به اينكه يك مؤسسه دولتي نيست و يك مؤسسه مردمي به شمار ميرود و محققاني در آن فعاليت ميكنند كه ديدگاه سياسي و گروهي ندارند، فعاليتهايش مورد احترام است. از اين رو، نتايج فعاليتهاي مؤسسه قابل توجه است و كليه دستگاههاي فرهنگي و اجرايي ميبايست در جريان نتايج تحقيقات و اطلاعاتي كه مؤسسه به دست ميآورد قرار گيرند و به عنوان مؤسسهاي كه تحقيقات آن قابل استناد ميباشد، براي طراحي برنامههاي اجراييشان از آن بهره بگيرند.
ما گمان و ادعايمان اين است كه تقويت شيعه، تقويت اسلام و مسلمانان است. منافع مسلمانان، چه بخواهيم و چه نخواهيم، به هم گره خورده است و ما اگر بخواهيم منافع مسلمانان را در دنيا حفظ كنيم و ارتقا دهيم، حتماً بايد شيعيان به صورت قوي در جهان اسلام حضور داشته باشند. حتي اعتقاد ما بر اين است كه اگر مسلمانان در دنيا به صورت قوي حضور داشته باشند و منافع آنها حفظ شود، منافع بشريت و حقوق ابناء بشريت نيز حفظ خواهد شد چون كساني كه در واقع با سوء استفاده از حقوق بشر در دنيا ظلم ميكنند معدود هستند اكثريت مردم جهان، از اديان مختلف، كساني هستند كه توسط آنها مورد ظلم قرار گرفتهاند. از اين رو، ارتباط بين مسلمانان و ديگران باعث حفظ حقوق ابناء بشر است. تلاش ما بر اين است كه بتوانيم شيعيان را متحد كنيم تا جهان اسلام متحد شود و جهان اسلام كه متحد شد، انشاءاللّه حفظ حقوق بشر محقق شود.
مؤسسه شيعهشناسي يكي از موفقترين مؤسساتي است كه در زمينههاي پژوهشي مربوط به شناخت شيعه قدم به ميدان گذاشته و كارهاي ارزشمندي را هم عليرغم مدت كوتاه فعاليتش ارائه داده است. مسلماً ارتباط اين مركز با مراكز تحقيقاتي مشابه در خارج از كشور و ارتباط با شخصيتهاي علمي محبوبي كه در دنيا وجود دارند ميتواند كمك بسيار خوبي براي انتقال اين معارف و تجربيات باشد. مراكزي مثل وزارت امور خارجه نيز ميتوانند كمك خوبي براي تسهيل اين ارتباط باشند. الان امكانات ارتباطي خوبي در دسترس است كه بايد از آنها استفاده شود. بايد اين تماسها دائماً برقرار باشد و مبادلات فكري به طور مداوم برگزار شود. برگزاري سمينارها و ميزگردهاي مشترك، مبادلات فرهنگي و تبادل استاد و دانشجو زمينههاي خوبي هستند كه ميشود امكانات قانوني اين ارتباط را پيشبيني و فراهم كرد.
در زمينه شيعيان جهان، دستگاههاي دولتي و غيردولتي متعدّدي در ايران مشغول فعاليت هستند. آيا ضرورت ندارد كه يك نشست سالانه برگزار شود و در آن، تبادل اطلاعات، مشاهده راهكارها و سپس تقسيم كار صورت گيرد؟ آيا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي آمادگي دارد در زمينه برگزاري اين نشست همكاري نمايد؟
ما فكر ميكنيم دستگاههاي كشور، اعم از دولتي و غيردولتي، هر كدام ميتوانند امكاناتي را فراهم كنند كه در اختيار شيعيان دنيا قرار گيرد. ما شرعاً موظف هستيم كه اگر برادر ديني ما مشكلي دارد آن را رفع كنيم. از اين رو، نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك نظام ديني نميتواند در مورد مشكلات مسلمانان و شيعيان بيتفاوت باشد. تمام دستگاههاي كشور بايد خودشان را موظف بدانند كه از امكاناتشان براي رفع مشكلات شيعيان در دنيا استفاده كنند. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي اين آمادگي و اين مسئوليت را دارد كه بتواند اين حساسيت را در بين دستگاههاي مختلف ايجاد كند كه آنها هم خودشان را موظف به كمك به شيعيان كشورهاي مختلف كنند. ما بايد نيازهاي سياسي و اقتصادي شيعيان در كشورهاي مختلف را در اختيار دستگاههاي دولتي و غيردولتي قرار دهيم از قبيل ساخت مسجد، مدرسه و رسانههاي گروهي كه شيعيان بتوانند نيازمنديهاي خود را مطرح كنند. اگر دستگاههاي مختلف كشور بتوانند با هدف هماهنگ كردن توانمنديهاي خودشان براي حمايت از شيعيان و مسلمانان جهان نشستهايي با هم داشته باشند و تبادل نظر كنند، ما با برگزاري برنامههاي هماهنگكننده، اين دستگاهها را به هم نزديك ميكنيم. امروز دشمنان ما با تبليغات مسموم سعي ميكنند شيعيان را به عنوان تحريك معرفي كنند. طرح هلال شيعي يا اين قبيل موضوعات، به منظور انحراف دادن ملّتها از دشمن اصلي جامعه بشري، يعني استكبار، صورت ميگيرد. ما موظف هستيم ضمن حمايت قانونمند، صريح، شفاف و قوي از مسلمانان و شيعيان در دنيا، نقشههاي دشمنان اسلام و تشيّع را خنثا كنيم و به مردم معرفي نماييم. اين يكي از وظايف جمهوري اسلامي است كه اين سازمان نيز خود را موظف به انجام آن ميداند. ما تلاش ميكنيم با كمك دستگاههايي مثل وزارت امور خارجه، مجمع جهاني اهلبيت و... بتوانيم انشاءاللّه در مورد هماهنگ كردن فعاليتهاي فرهنگي براي حمايت هماهنگ و منطقي از مسلمانان و شيعيان اهلبيت(ع) جلسات مشتركي را برگزار كنيم. حضور مؤسسات و مراكز تحقيقاتي در چنين نشستهايي ميتواند ارتباط بين بخش تحقيقات و فعاليتهاي نظري با بخش اجرايي را در كشور مستحكم كند و ثمرات آن براي ارتقاي جايگاه مادي، معنوي و اجتماعي شيعيان در جهان مؤثر باشد.
حضرتعالي در بدو ورود به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، تدوين يك برنامه بلندمدت فرهنگي را مطرح نموديد، لطفاً پيرامون اين مهم توضيحاتي را بيان نماييد.
به نكته مهمي اشاره كرديد. اگر يكي از اهداف عمدهء ما تأثيرگذاري در بين ملل ديگر و اقوام ديني و نفوذ در قلبها باشد، بايد برنامهء دراز مدتي را طراحي و پيگيري و اجرا كنيم چون تأثير در قلب يك كار كوتاه مدت نيست و با فعاليتهاي روزمره محقق نميشود. خوشبختانه ما برنامهء چشمانداز 20 ساله را در پيش روي داريم. سازمان تلاش ميكند با توجه به اين برنامه، فعاليتهاي فرهنگي در اقصا نقاط كشور را تدوين و بين كليه دستگاههاي فرهنگي كشور هماهنگي لازم را ايجاد كند. در اين چشمانداز، يكي از برنامههاي مهمي كه در اولويت قرار دارد ارتباط با مسلمانان و شيعيان دنياست يعني ما چگونه در اين دورهء دراز مدت ارتباط با شيعيان را تعريف كنيم و اهداف عالي خود را در رابطه با شيعيان تحقق بخشيم. يكي از فعاليتها و مطالعات اصلي سازمان، تبيين برنامه فرهنگي 20 ساله و پنج ساله دوم است. فعاليتهاي سازمان با تأكيد بر برنامهريزي و تدوين برنامه كوتاهمدت و بلندمدت و ترسيم راه آينده بر اساس روشهاي نوين علمي و عملي با بهرهگيري از توان كارشناسان متخصص است. البته اين برنامه بايد بر اساس توان عيني واقعيت موجود، نياز حال و آينده، روشهاي نوين برنامهريزي و چشمانداز اهداف نظام تدوين گردد.
با توجه به استقبال از فراگيري زبان فارسي در جهان، آيا سازمان برنامهاي در اين زمينه دارد؟
ضرورت شناخت و فهم گفتمان انقلاب اسلامي، به ويژه تشيع، به عنوان يك ايدئولوژي فعال در عرصه بينالمللي، جهانيان را ناگزير به فراگيري زبان فارسي كرده است و اهميت اين موضوع در بين محققان، پژوهشگران و دانشگاهيان دوچندان است. با توجه به اين رويكرد، وظيفه و مسئوليت سازمان به عنوان تنها متولي آموزش زبان فارسي در خارج از كشور، بسيار سنگين است. از اينرو، يكي از وظايف رايزنيهاي فرهنگي در كشورهاي مختلف كه در بيش از 64 كشور رايزني فرهنگي داريم ترويج زبان و ادب فارسي، راهاندازي زبان فارسي، راهاندازي اتاقهاي ايران در دانشگاههاي مختلف، برگزاري كلاسهاي بازآموزي زبان فارسي براي اساتيد زبان فارسي در كشورهاي مختلف، دادن بورس به دانشجويان خارجي علاقهمند به زبان فارسي براي ارتقاي زبان فارسي و پذيرفتن اساتيد و محققان زبان فارسي براي گذراندن دورههاي تحقيقاتي در ايران است. ما سعي ميكنيم از تمام اين ابزار استفاده كنيم كه زبان فارسي را با حداكثر توان تبليغ كنيم چون زبان فارسي بهترين ظرف براي دريافت معارف اسلامي و تشيّع و ادب فارسي است. از اين رو، ما در سازمان فرهنگ و مطالعات اسلامي مركزي براي آموزش زبان فارسي داريم و اخيراً در مذاكرهاي كه با بعضي از دانشگاهها داشتيم درصدد راهاندازي دانشكده مجازي براي آموزش علاقهمندان خارج از كشور هستيم كه بتوانند از راه دور هم آموزش زبان فارسي را ببينند. براي اين كار تا سطح كارشناسي ارشد برنامهريزي شده است.
خوشبختانه اخيراً شوراي عالي انقلاب فرهنگي مصوبهاي را گذراند كه بر اساس آن، تشكيلاتي براي ترجمه متون معارف اسلامي از فارسي به زبانهاي مختلف براي مخاطبان مختلف شكل ميگيرد. شوراي عالي انقلاب فرهنگي مسئوليت اين مجموعه را به عهدهء سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي گذاشته و ما بعد از اين مصوبه سازوكار اجرايي آن را در سازمان فراهم كرديم. اين سازوكار هم در رابطه با انتخاب مناسبتترين متون هست و هم بهترين مترجم و هم مشخص كردن نيازهاي كشورهاي مختلف چراكه هر منطقه و كشوري نياز ويژه خود را دارد. تلاش بر اين است كه در اين زمينه از كارهاي موازي و سبك پرهيز شود و اميدواريم اين مصوبه سبب خيري باشد براي شكلگيري اين نهضت ترجمه.
از اينكه در اين گفتوگو شركت كرديد از شما تشكر مينماييم.
من هم براي شما و همهء عزيزان در مؤسسه شيعهشناسي آرزوي موفقيت ميكنم.
چه وقتي اسلام دين اكثر اروپا مي شود؟
به گزارش ابنا، کارشناسان آمار، با مقايسه رشد دو جمعيت "مسلمان" و "مسيحي" در فرانسه، معتقدند که اين کشور حداکثر تا 40 سال آينده به کشوري با اکثريت جمعيت مسلمان تبديل خواهد شد.
تعداد اعضاء هر خانواده در فرانسه 1.8 نفر است؛ اما تعداد متوسط اعضاء هر خانواده مسلمان در اين کشور 8.1 ميباشد. فرانسه زماني به کثرت کليساها شهرت داشت؛ اما امروزه تعداد مساجد فرانسه بيشتر از تعداد کليساها است. هماکنون 30 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال در فرانسه مسلمان هستند و اين نرخ در شهرهاي بزرگي مانند "پاريس"، "نيس" و "مارسي" 45 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال را شامل ميشود.
نتيجه اينکه تا سال 2025 از هر 5 فرانسوي يک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعيت اگر به همين منوال ادامه يابد به يک کشور اسلامي تبديل خواهد شد.
اين در حالي است که وضعيت بسياري از کشورهاي غربي ديگر نيز شبيه به فرانسه است:
نرخ افزايش جمعيت مسيحي در بريتانيا 1.6درصد، در يونان 1.3 درصد، در آلمان 1.3 درصد، در ايتاليا 1.2 درصد و در اسپانيا 1.1 درصد است. ميانگين رشد جمعيت
مسيحيان در 31 کشور اتحاديه اروپا 1.38 درصد است ؛ در حالي که جمعيتشناسان و کارشناسان آمار معتقدند که اگر رشد جمعيت يک کشور در 25 سال متوالي کمتر از
2.5 درصد باشد نجات فرهنگ و تمدن آن کشور امکانپذير نخواهد بود.
برخي سازمان هاي مسيحي ميگويند که نوادگانشان فرهنگ آنها را نخواهند ديد بلکه آنها در جوامع اسلامي چشم به جهان خواهند گشود. واتيکان نيز رسماً اعلام کرده است که اينک جمعيت مسلمانان در جهان، از جمعيت کاتوليکا بيشتر شده و در ظرف 5 الي 6 سال ديگر اسلام بزرگترين دين جهان خواهد بود.
براساس اين آمار و ارقام جمعيت اروپا بايد خيلي کم باشد ولي ميبينيم که جمعيت اين قاره رو به افزايش است! چرا؟
به اعتقاد «فرّخ صديقي» پژوهشگر پاکستاني مقيم اروپا، علت اين پديده را بايد در "مهاجرت مسلمانان به اين قاره" و "بيتوجهي آنها به دانست. به عنوان نمونه:
انگلستان: جمعيت مسلمانان در انگليس 30 سال قبل، 82 هزار نفر بوده که هم اکنون اين جمعيت 2.500.000 نفر است. در انگليس بيش از يک هزار باب مسجد وجود دارد که بيشتر اين مساجد در کليساهاي خريداري شده از مسيحيان تأسيس شده است.
هلند: نيمي از کودکاني که هر سال در هلند به دنيا مي آيند، مسلمان مي باشند و چنانچه اين روند ادامه يابد نيمي از جمعيت هلند را در 15 سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
روسيه: جمعيت مسلمانان روسيه 23 ميليون نفر است و 40 درصد نيروهاي ارتش اين کشور را در چند سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
بلژيک: 25 درصد جمعيت بلژيک مسلمانان هستند و نيمي از کودکاني که هر سال در اين کشور به دنيا ميآيند مسلمان هستند.
آلمان: اخيراً دولت آلمان اعلام کرده است که کنترل کاهش جمعيت اين کشور اينک ديگر ممکن نيست و ممکن است اين کشور تا سال 2050 به يک کشور مسلمان تبديل شود. دولت آلمان معتقد است که جمعيت 5.2 ميليوني مسلمانان اروپا در 20 سال آينده به دو برابر افزايش خواهد يافت. اتحاديه اروپا هشدار داده است که تا سال 2025 تعداد متولدين سالانه کشورهاي اروپا را کودکان مسلمان تشکيل خواهند داد.
جالب اين است که در خارج از اروپا نيز وضعيت مشابهي حکم فرما است:
آمريکا:جمعيت مسلمانان آمريکا در سال 1970 ، يکصدهزار نفر بود ؛ اما در سال 2008 به 9 ميليون نفر بالغ شده است. رشد جمعيت مسيحيان در آمريکا 1.6درصد است که البته مجموع نرخ رشد مسيحيان به دليل مهاجرت گسترده اتباع کشورهاي آمريکاي لاتين به 2.11 درصد مي رسد و اين نرخ رشد حداقل رشد ضروري براي حفظ يک تمدن به شمار ميرود.
کانادا: رشد جمعيت مسيحيان در کانادا 1.6 درصد است و حفظ يک فرهنگ و تمدن رشد جمعيت کشور مربوطه بايد 2.11 درصد باشد. اسلام در اين کشور بسرعت در حال گسترش است. از سال 2001 تا 2006، يک ميليون و ششصد هزار نفر به جمعيت کانادا اضافه شد که يک ميليون و دويست هزار نفر از آنها از ديگر کشورها مهاجرت کرده و در اين کشور اقامت کردهاند.
پيش از اين نيز «هنري کيسينجر» در سال 1990 در مقالهاي نوشته بود:
«در ده سال آينده افزايش چشمگير جمعيت مسلمانان، بزرگترين خطر براي آمريکا خواهد بود و آمريکا بايد براي جلوگيري از اين خطر با "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" (!) اقدامات گستردهاي به عمل آورد و در همه کشورهاي اسلامي استفاده از ابزارها و داروهاي کنترلکننده جمعيت رواج پيدا کرد».
منظور کيسينجر از "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" اجراي برنامههاي کنترل جمعيت بود؛ لذا تعداد زيادي از گويندگان، خطباء، رسانهها و
نويسندگان نيز در قبال دريافتيهايي، به اين موج پيوستند و کوشيدند به مسلمانان بقبولانند که در صورت کنترل جمعيت ميتوانند به لحاظ صنعتي و اقتصادي در سطح کشورهاي غربي قرار بگيرند.
براي تقويت اين موج «ان. جي. او. هاي پرورشيافته نيز به کار گماشته شدند و به دورترين روستاهاي کشورهاي اسلامي نيز دسترسي پيدا کردند و پيام غربيها را در قالب خيرخواهي به مسلمانان ابلاغ کردند و هنوز هم بسياري از کانالهاي تلويزيوني در لابلاي برنامههاي خود به اين مهم ميپردازند.
ولي اين يک واقعيت است که ابزارها و تبليغات غرب نتوانست از افزايش جمعيت مسلمانان جلوگيري کند. آنچه در اين ميان بسيار مهم است اينکه سازمانها، نهادها و مراجع تشيع بايد با بهرهگيري از اين شرايط نسبت به شناساندن پيام مکتب اهلبيت(ع) به مردم اروپا و آمريکا تلاش بيشتري کنند.
بيشک اين مکتب با وجود بنيانهاي عقلاني و آموزههاي فطري، بيشترين نزديکي را با خاستگاههاي تفکر مردم غرب دارد و بسيار زودتر از انديشههاي عامي، سلفي و وهابي مورد قبول آنها قرار خواهد گرفت؛ مشروط بر آنکه بموقع اقدام شود.
_________________
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
یک کاردینال در واتیکان: اسلام دنیا را جذب خود کرده است
المحیط افزود: لوییس توران در ادامه با اشاره به وجود ادیان بزرگ آسیایی در کنار اسلام، تصریح کرد که دین اسلام از جایگاه و اهمیت بسزایی در جهان برخوردار است.
وی افزود: در آینده نزدیک به کشور هندوستان سفر خواهد کرد و پیامی را پیرامون برابری ادیان ارائه خواهد کرد.
کاردینال واتیکان در ادامه اظهار داشت: هدف اصلی از گفتگوی پیروان مذاهب مختلف، اثبات وجود ارزشهای مشترک میان آنها و تلاش برای تحقق این ارزشهاست کاردینال جان لوییس توران مقام رسمی ارشد واتیکان نیز چندی پیش پس از انجام گفتگوهای دینی با دانشمندان اسلامی در مصاحبه با یکی از روزنامههای رسمی به برتری مسلمانان در مناظرات دینی و مذهبی اعتراف کرده بود.
توران در سخنان خود ضمن تقدیر از طرح ابتکاری مسلمانان برای گفتگوی ادیان تصریح کرده بود: بحث کردن با مسلمانان در مورد مفاهیم دینی بسیار مشکل است زیرا آنان در اثبات ادعاهای خود از قرآن که کتاب منحصر به فرد الهی در همه قرون است، کمک میگیرند
آمار کشور بازديدکننده ها
رتبه | کشور | تعداد ورودی | درصد | نمودار |
1 | ![]() |
7863 |
79.74% |
|
2 | ![]() |
845 |
8.56% |
|
3 | ![]() |
316 |
3.2% |
|
4 | ![]() |
209 |
2.11% |
|
5 | ![]() |
85 |
0.86% |
|
6 | ![]() |
58 |
0.58% |
|
7 | ![]() |
44 |
0.44% |
|
8 | ![]() |
40 |
0.4% |
|
9 | ![]() |
36 |
0.36% |
|
10 | ![]() |
29 |
0.29% |
|
11 | ![]() |
28 |
0.28% |
|
12 | ![]() |
22 |
0.22% |
|
13 | ![]() |
19 |
0.19% |
|
14 | ![]() |
17 |
0.17% |
|
15 | ![]() |
15 |
0.15% |
|
16 | ![]() |
14 |
0.14% |
|
17 | ![]() |
13 |
0.13% |
|
18 | ![]() |
13 |
0.13% |
|
19 | ![]() |
13 |
0.13% |
|
20 | ![]() |
13 |
0.13% |
|
21 | ![]() |
11 |
0.11% |
|
22 | ![]() |
10 |
0.1% |
|
23 | ![]() |
10 |
0.1% |
|
24 | ![]() |
10 |
0.1% |
|
25 | ![]() |
9 |
0.09% |
|
26 | ![]() |
8 |
0.08% |
|
27 | ![]() |
8 |
0.08% |
|
28 | ![]() |
8 |
0.08% |
|
29 | ![]() |
8 |
0.08% |
|
30 | ![]() |
7 |
0.07% |
|
31 | ![]() |
7 |
0.07% |
|
32 | ![]() |
6 |
0.06% |
|
33 | ![]() |
5 |
0.05% |
|
34 | ![]() |
5 |
0.05% |
|
35 | ![]() |
5 |
0.05% |
|
36 | ![]() |
5 |
0.05% |
|
37 | ![]() |
4 |
0.04% |
|
38 | ![]() |
4 |
0.04% |
|
39 | ![]() |
4 |
0.04% |
|
40 | ![]() |
2 |
0.02% |
|
41 | ![]() |
2 |
0.02% |
|
بقيه کشورها |
30 |
0.3% |
||
مجموع |
9860 |
100% |
درخواست
با سلام
اینجانب طیبه محمدی کیا کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه مفید و نیز دارای اطلاعات حوزوی از دفتر تبلیغات قم و توانایی در زبان انگلیسی هستم و چنانچه امکان دارد قصد دارم در همایش ایرن شناسی داغستان مقاله بدهم اما آدرس سایت یا ایمیل را ندارم چنانچه جنابعالی اطلاع دارید مرحمت بفرمایید ممنون می شوم و اگر قابل بدانید که بنده امکان اطلاع از کلاس های حضرتعالی و برنامه هایی را داشته باشم که ان شائالله بتوانم در محضر شما شاگردی و تلمذ بنمایم بسیار بر بنده منت می نهید.
با سپاس فراوان
محمدی کیا
مركز مطالعه اديان جهان (دپارتمان دين دانشگاه هاروارد) Center for the Study of World Religion
كميته مطالعات ديني دانشگاه هاروارد ، يك دپارتمان دايمي و زيرمجموعه دانشكده علوم و هنرهاست كه اعضاي علمي خويش را ـبا تاييد و تصويب رؤساي هر دو دانشگاهـ از ميان دو دانشكده علوم و هنرها و مدرسه الاهيات هاروارد برميگزينند.
تحصيلات تكميلي اين كميته به دو گروه Ph. D و Th. D تقسيم ميشود كه گرچه هر دو دكتراي دينپژوهياند، اولي توسط دانشكده علوم و هنرها و دومي از طريق مدرسه الاهيات به فارغالتحصيلان اعطا ميشود. همچنين در دوره ليسانس نيز علاقهمندان ميتوانند در رشته مطالعات تطبيقي دين و در گروهي آموزشي به همين نام، به تحصيل بپردازند.بايد خاطرنشان كرد كه راهاندازي مقطع ليسانس دورهاي نسبتاً تازهتأسيس در اين كميته است و پيش از اين در آنجا تنها در سطح تحصيلات تكميلي و آن هم فقط براي اخذ دكترا، امكان تحصيل فراهم بود. رشته مطالعات تطبيقي دين كه در مقطع ليسانس در كميته مطالعات ديني دانشگاه هاروارد تدريس ميشود، در سال 1974 و از سوي گروه آموزشي علوم و هنرها پيريزي شد. اما نخستين برنامه درسي زمانمند جهت اخذ مدرك دكترا در سال 1934، يعني هنگامي طرحريزي شد كه واحد ويژهاي به نام «تاريخ و فلسفه دين» به رشتهاي با همين نام تبديل شد.
در ميان كهنترين رشتههاي دينشناسي و قديميترين اساتيد اين رشته در هاروارد، ذكر نام اساتيدي همچون ويليام جيمز (متخصص و دانشمند بزرگ رويكرد ديني به فلسفه و روانشناسي) و نيز جورج فوت مور (متخصص مشهور اديان و زبانهاي سامي و نخستين دانشجوي شهير اديان در جهان) سودمند خواهد بود. همچنين آرتور داربي ناك ، اگرچه بسيار متأخرتر از دو استاد پيشگفته است، به لحاظ پايهگذاري رشتههاي «مطالعه دينهاي يونانيـرومي و هلينستي» و «مسيحيت اوليه» از شهرت و اعتباري جهاني برخوردار است. پروفسور «ويلفرد كنتول اسميت» ـكه امروز به عنوان يكي از متخصصان تاريخ اديان، آوازهاي جهاي داردـ بنيانِ تأسيس دورههاي كارشناسي و Ph. D اديان را در هاروارد گذاشت.
بدون شك، تأسيس «مركز مطالعه اديان جهان» در هاروارد در سال 1960 و نيز استادي دايمي كنتول اسميت به عنوان دومين رييس آن مركز (يعني از سال 1964 تا سال 1974) نقطه عطف مطالعات ديني دانشگاه هاروارد است. مركز مطالعه اديان جهان، بسياري از دانشجويان جديدالورود و نيز پژوهشگران باسابقه را در طي بيست و پنج سال گذشته و از سراسر جهان به خود جذب كرده است.امروزه اين مركز براي دانشجويان، فارغالتحصيلان و متخصصان اديان، دينپژوهي و به ويژه مطالعات تطبيقي اديان، همچون نهادي معتبر و موثق، محل رجوع است.كميته مطالعات ديني دانشگاه هاروارد، به تحقيقات چندرشتهاي و ميانرشتهاي اديان نيز بهاي فراوان ميدهد و خود به دپارتمانهاي كوچكتر تقسيم ميشود كه عبارتاند از دپارتمانهاي: متون كلاسيك، زبان انگليسي، باستانشناسي، هنرهاي زيبا، انسانشناسي، تاريخ علم، روانشناسي و فلسفه.
ادوار و درجات تحصيلي
براي اخذ مدرك ليسانس از دپارتمان دينشناسي (كميته مطالعات ديني) دانشگاه هاروارد، گذراندن چهارده نيمترم ـبه قرار زيرـ الزامي است:
ـ يك نيمترم مقدماتي با عنوان «دين»؛
ـ دو نيمترم به عنوان آموزش سال دوم و براي گذراندن واحدهاي دينشناسي 97 A و دينشناسي 97B ؛
ـ دو نيمترم به عنوان آموزش سال سوم براي واحدهاي دينشناسي 98 A و 98 B؛
ـ دو نيمترم به عنوان آموزش سال آخر براي واحد دينشناسي 99؛
ـ هفت نيمترم براي گذراندن ساير دروس و واحدهاي مرتبط با مطالعات ديني.
همچنين براي فارغالتحصيلان در اين مقطع، ارايه پاياننامه و موفقيت در آزمونهاي كتبي و شفاهي الزامي است. دانشجوياني كه قبلاً و در جاي ديگري دينشناسي خواندهاند، از گذراندن دروس فرهنگهاي بيگانه، ادبيات و هنر، استدلالهاي اخلاقي، مطالعات تاريخي A، مطالعات تاريخي B و تحليلهاي اجتماعي معافاند. همچنين اين داشجويان ميتوانند دروسي را كه قبلاً و به زبان انگليسي در ساير دانشگاههاي معتبر خواندهاند، در اينجا به ساير زبانها دوبارهخواني كنند.در هيچ يك از واحدها و ترمهاي درسي، قبولي يا مردودي اعمال نميشود و تنها درس «دينشناسي 99» در اين مورد استثناست. ضمناً حداقل امتياز قبولي و فارغالتحصيلي با درجه B مشخص ميشود. بدينترتيب درخواهيم يافت كه تحصيل در رشته مطالعات ديني هاروارد در سه مركز وجود دارد: گروه آموزشي علوم و هنرها، مدرسه الاهيات و مركز مطالعه اديان جهان (مركز مطالعات ديني زنان نيز ذيل برنامههاي مركز مطالعه اديان جهان جاي دارد.). دانشجوياني كه در رشته مطالعات ديني تحصيل ميكنند با هر سه مركز در ارتباط بوده و كلاسها نيز در هر سه مركز داير است. همچنين استاد اين رشته نيز از ميان هر سه مؤسسه و به ويژه گروه آموزشي علوم و هنرها و مدرسه الاهيات انتخاب ميشوند. رشتهها و درسهايي كه در اين سه دپارتمان تدريس ميشوند نيز يكسان و همگي ذيل رشته «مطالعات ديني» ارايه شدهاند.
اما محور اصلي دروس ارايهشده در دوره ليسانس بر دو موضوع استوار است:
1. طرح گفتوگوها و مباحث امروزين در خصوص مطالعات ديني؛
2. گسترش دين به عنوان امري حياتي در غرب از دوران استعمارگري و روشنگري تا به امروز مديران و موسسان مركز اميدوارند كه با پيريزي اين دو محور، دانشجويان درخصوص پژوهشهاي بنيادين در حوزه دينشناسي بيشتر بينديشند.
از ديگر برنامههاي تقريباً مستمر مركز، برپايي جلسات گفتوگو ميان دانشجويان در حال تحصيل و دانشجويان فارغالتحصيل، دانشجويان مقاطع پايين با دانشجويان مقطع دكترا و كل دانشجويان با اساتيد است. محور مركزي اين جلسات نيز كار تخصصي در مورد دينشناسي، مشكلات دينپژوهان و تفسير ديني در نقاط مختلف جهان است.
مراحل ثبت نام در مقطع ليسانس بدين گونه است كه دانشجويان پس از پر كردن فرم مربوط، آن را به همراه شرح مختصري از تحصيلات و علايق خود به مسئول مربوطه تحويل ميدهند و سپس در يك مصاحبه با رييس گروه آموزشي يا معاون او شركت خواهند كرد. فرمهاي مربوط حاوي رتبه، كلاس و طرح مقدماتي تحصيل در هاروارد است و خود شامل چهار فرم A، B، C و D است. علاقهمندان ميتوانند با مراجعه با دفتر مركزي كميته مطالعات ديني هاروارد (باركر 302) يا دفتر مدرسان كميته (باركر409) يا از طريق سايت رسمي اين مركز فرمها را دريافت كنند. مبناي تحصيل در دوره ليسانس، ترميك است و از سپتامبر آغاز ميشود. پايان تحصيلات معمولاً در اواخر آوريل خواهد بود.
توماس اي. لوييس ، استاديار دانشگاه هاروارد در رشته مطالعات مسيحي، رييس فعلي مقطع كارشناسي كميته است. دروس اين دوره علاوه بر محورهاي پيشگفته، اديان بوديسم، هندوييسم، مسيحيت، يهوديت و اسلام را نيز دربر ميگيرد. همچنين متون مقدس، الاهيات، مراسم، شعاير و نظام اخلاقي اين اديان در كنار انسانشناسي، متدولوژي، تاريخ و فلسفه آنها مورد تحليل قرار ميگيرند. در بخش تحليل اجتماعي اديان، جنبشهاي زنان، زنان مسيحي و آزاديها و حقوق مدني و نسبت آنها با دين به عنوان پژوهشهاي ميانرشتهاي مورد توجهاند. شايان ذكر است كه چندين پژوهش و پروژه دانشجويي كه در اين كميته انجام گرفتهاند، موفق به اخذ جايزه ويژه هاروارد شدهاند كه از آن ميان ميتوان به تحقيق در خصوص «تصور ديني از شيزوفرنيها» و «بحران اديان بوديسم، هندوئيسم، مسيحيت، يهوديت و اسلام را نيز دربرميگيرد. همچنين متون مقدس، الاهيات، مراسم، شعاير و نظام اخلاقي اين اديان در كنار انسانشناسي، متدولوژي، تاريخ و فلسفه آنها مورد تحليل قرار ميگيرند. در بخش «تحليل اجتماعي اديان»، جنبشهاي زنان، زنان مسيحي و آزاديها و حقوق مدني و نسبت آنها با دين به عنوان پژوهشهاي ميانرشتهاي مورد توجهاند. شايان ذكر است كه چندين پژوهش و پروژه دانشجويي كه در اين كميته انجام گرفتهاند، موفق به اخذ جايزه ويژه هاروارد شدهاند كه از آن ميان ميتوان به تحقيق در خصوص «تصور ديني از شيزوفرنيها» و «بحران در معبد كريشناي ويرجينيا» اشاره كرد.
اعتقاد به ديني خاص و اصولاً «ديني» بودن، شرط اوليه ورود به اين رشته نيست اما دانشجوياني كه با اعتقادات گوناگون ديني وارد اين رشته شدهاند، آزادانه به انجام اعمال ديني خود ميپردازند. همچنين اين امكان وجود دارد كه دانشجويان همزمان در دو رشته يا دو زمينه به كار و تحصيل مشغول باشند. به عنوان مثال، يك دانشجوي رشته علوم اجتماعي كه علاقهمند تحصيل در دينشناسي است، ميتواند دينشناسي با گرايش تحليلهاي اجتماعي را انتخاب كرده، در هر دو رشته به تحصيل بپردازد. از جمله رشتههايي كه به عنوان گرايشهاي دينشناسي در كميته ارايه شده عبارتاند از علوم اجتماعي، انگليسي، تاريخ، تاريخ هنر، معماري، موسيقي، سياست و فلسفه. از سوي ديگر دانشجويان از اين امكان برخوردارند كه در رشتههايي كاملاً غيرمرتبط، مثلا پزشكي و دينشناسي، تحصيل كنند. انتقال از يك رشته يا دانشگاه به دانشگاه يا رشتهاي ديگر هم با رعايت برخي ضوابط و مقررات بلامانع است.
بالاترين سطوح تحصيلي:
همانگونه كه پيشتر نيز گفته شد، تحصيل در مقطع دكتراي دينشناسي هاروارد در دو زمينه و با دو عنوان Ph. D و Th. D انجام ميپذيرد. تنها تفاوت اين دو عنوان در دانشكدهاي است كه مدرك را صادر ميكند. Ph. D توسط دانشكده علوم و هنرهاي هاروارد و Th. D از سوي مدرسه الاهيات هاروارد به فارغالتحصيلان مقطع دكترا اعطا ميشود. اما كل برنامهها و واحدهاي درسي تحت نظارت و سرپرستي كميته دايمي مطالعات اديان به اجرا درميآيند و فارغالتحصيلان پس از اخذ مدرك دكترا، قادر به پژوهش و آموزش در اين زمينه خواهند بود.
شرايط ورود به دوره دكتراي اين مركز به قرار زير است:
ـ ارسال يا تحول تقاضانامهاي مشتمل بر اهداف و انگيزهها در هزار كلمه؛
ـ تأييديه گذراندن دورههاي پيشين، مثلاً ليسانس، فوقليسانس، دورههاي تكميلي آموزشي و پيشنيازها. (تأييد مدارك دانشجويان ساير كشورها بر عهده اعضاي كميته خواهد بود.)؛
ـ توصيهنامه امضاشده سه مركز پيشگفته و متولي مطالعات ديني هاروارد مبني بر تواناييهاي دانشجو؛
ـ قبولي در امتحان شفاهي، تحليل و رياضي هاروارد. مدرك قبولي از پنج سال پيش بدين وسيله مورد قبول است؛
ـ ارايه مدرك تافل در زبان انگليسي براي غيرانگليسيزبانها. تسلط نوشتاري شرط لازم نيست ولي به عنوان يك امتياز مثبت در نظر گرفته ميشود؛
ـ ارايه مدرك فوق ليسانس اگرچه ضروري نيست ولي امتيازي مثبت در نظر گرفته ميشود. لازم به ذكر است كه اغلب دانشجويان مقطع دكترا، قبلاً در مقطع فوق ليسانس تحصيل كرده، مدارك خود را نيز ارايه كردهاند؛
ـ براي اخذ مدرك Th. D از مدرسه الاهيات هاروارد، ارايه مدرك ليسانس الاهيات ضروري است. براي پذيرش مدارك معادل، رييس اين قسمت كاترين كونكل تصميمگيري خواهد كرد؛
ـ تحصيل و اخذ مدرك در هر دو زمينه Ph. D و Th. D امكانپذير است اما پيششرط آن داشتن ليسانس الاهيات و موفقيت در آزمونهاي مربوط است؛
ـ تكميل صريح فرمها، پاسخگويي شفاف به سؤالات شفاهي (مصاحبه) و ارايه توصيهنامه از دانشگاههاي معتبر از عوامل مهم پذيرش در اين مقطعاند؛
ـ علاوه بر تسلط بر زبان انگليسي، آشنايي (در حد خواندن) با زبانهاي فرانسه، محلي و يوناني از شرايط پذيرش در اين رشته و در مقطع دكتراست. البته لازم به ذكر است كه آزمون اين سه زبان در پايان سال اول برگزار ميشود و نه در ابتداي ورود. همچنين براي برخي رشتهها مانند هندوييسم (به صورت تخصصي)، دانستن زبانهايي مثل سانسكريت هم لازم است. يا در مورد مطالعات اسلامي، آشنايي با زبان عربي ضروري است.
چشمانداز هزينهها و بورسهاي تحصيلي تمكن يا عدم تمكن مالي دانشجو تأثيري در پذيرش وي ندارد. اگرچه تحصيل در مقطع دكتراي هاروارد، رايگان نيست و بايد ميزان مشخص از شهريه را سالانه بدانجا پرداخت، در مرحله پس از گزينش و قبولي دانشجو وضعيت مالي او بررسي ميشود و دانشجوياني كه قادر به تأمين هزينههاي جاري نباشند، از امكاناتي نظير هزينه، بورسيه، وام و ساير حمايتهاي مالي بهرهمند خواهند شد.
تحصيل در مقطع دكتراي دينشناسي Ph. D بين هفت تا ده سال به طول ميانجامد، اگرچه توصيه كارشناسان مركز اين است كه دانشجويان ظرف مدت هفت سال دروس خود را به پايان برند. دانشجويان در پنج سال نخست بايد شهريه بپردازند اما در سالهاي ششم وهفتم تحصيل حقوق دريافت ميكنند و ـدر صورت تداوم تحصيلـ در سالهاي هشتم و نهم، هزينه پروژههاي تحقيقاتي احتمالي را از دانشگاه اخذ ميكنند. دانشجوياني كه پس از سال دوم مايل باشند در كلاسهاي ترم تابستان دانشگاه شركت كنند، بابت اين كلاسها بايد دو هزار و پانصد دلار بپردازند و دانشجويان مشغول در Th. D، شش سال شهريه ميپردازند و سه سال حقوق ميگيرند.
علاوه بر اين، در Th. D، دانشجويان از سال دوم به بعد، ميتوانند از فرصتهاي مطالعاتي و پروژههاي تحقيقاتي استفاده كرده، هزينههاي مربوط را از دانشگاه بگيرند. همچنين دانشجويان ممتاز Ph. D و Th. D ميتوانند در كلاسهاي زبان يا در مقاطع تحصيلي پايينتر تدريس كنند يا به صورت راهنماي تحقيق به كار مشغول شوند.
محورهاي اصلي دروس دوره دكترا، مطالعه نهادها، زبانها و ادبيات اديان مختلف و نيز خصوصيات درونيتر آن اديان است. بررسي پيوندهاي فرهنگي و تاريخي ميان اين اديان ـدر گذشته و حالـ با تمركز بر الاهيات مسيحي، از ديگر مفاهيم پايهاي واحدهاي درسي اين دوره است.
كميته مطالعات ديني
اعضاي تشكيلدهنده كميته دايمي مطالعات ديني هاروارد، در ابتداي هر سال تحصيلي انتخاب ميشوند. امسال يعني در سال تحصيلي 5/2/2004 ، بيست و دو نفر براي عضويت در اين كميته برگزيده شدند كه نام و عنوان برخي از آنها بدين قرار است:
1. اُرسي روبرت ، رييس كميته و پروفسور تاريخ دين در امريكا از مدرسه الاهيات؛
2. ريوييچي آبه ، پروفسور در رشته اديان ژاپني؛
3. علي آساني، پروفسور در رشته زبان و فرهنگهاي هنريـاسلامي؛
4. شاي كوهن ، پروفسور در رشته ادبيات و فلسفه عبري؛
5. ديانا اك ، استاد اديان تطبيقي؛
6. اسميتا لاهيري ، استاديار انسانشناسي.
پاياننامههاي ارايهشده در مقطع دكترا، از اعتبار و وثوق بالايي برخوردار است. تمامي اين پاياننامهها توسط فارغالتحصيلاني به نگارش درآمدهاند كه حداقل در چهار يا پنج زبان تخصص يافتهاند و بين هفت تا نه سال زير نظر اساتيد درجه اول دين پژوهي و الاهيات به تحصيل و تحقيق مشغول بودهاند. اكثر اين پاياننامهها خيلي زود به كتاب تبديل شدهاند و به عنوان كتابي مرجع در دسترس دانشجويان رشته اديان قرار ميگيرند. در اينجا فهرست برخي پاياننامههاي ممتاز از سال 2001 تا 2004 با ذكر نام نويسنده آنها از نظر خواننده ميگذرد:
1. مراجع سلطنتي و معابد محلي، نوشتهي مائدا هيرومي ؛
2. سه برداشت از عدالت در نخستين روزهاي اسلام، نوشتهي كامبيز قانع بصيري؛
3. زمينهسازي حقوق بشر در جهان پلوراليست، نوشتهي گريس كائو ؛
4. دين و قوميت: ايرلند و تناسخ، نوشتهي ليزا لارنس ؛
5. آزادي، دموكراسي و سرمايهداري: نقش دين، نوشتهي ايوان پترلا ؛
6. دين و مدرنيته، نوشتهي ديويد بانيز ؛
7. دين و انسانشناسي، نوشتهي بريان پالمر ؛
8. عهد جديد و ريشههاي مسيحي، آن بروك ؛
9. داستانهاي قرآني به مثابه الاهيات، نوشتهي ويتني بودمن .
آدرس پستي كميته دايمي مطالعات ديني براي برقراري تماس و يا ارسال نامه و مقاله عبارت است از:
Committee on the Study of Religion, Harvard University, Barker Center, Cambidge. MA 02138..
برقراري تماس با اين مركز از طريق تلفن: 6174955781 يا فاكس: 6174965798 نيز ممكن است.
آدرس سايت مركزعبارت است از:
www.fas.harvard.edu يا www.hds.harvard.edu
منبع:http://cid.icro.ir
استقلا ل شخصیت
طلب معارف از اهل بیت علیه السلام
دروزی ها
دروزی ها منکر همه انبیا و مرسلین هستند و اعتقاد دارند که مسیح همان مبلغ آیین شان حمزه است . سایر مذاهب وادیان را ناصواب می دانند وریختن خون و مال آنان را مباح و فریب انها را مجاز میدانند. دروزی ها بر این اعتقادند که دین انها ناسخ همه ادیان قبلی است .برجستگان انها حج خود را در هند به جای می اورند و بر این باورند که عقیده انها نشات گرفته از هند است. این طایفه به تناسخ ارواح عقیده دارندو بر این باورند که ثواب و عقاب در انتقال روح از صاحبش به فردی خوشبخت تر یا شقی تر مکافات می شود.
انها منکر بهشت و جهنم و ثواب و عقاب و اخرت هستند و قرآن کریم را پرداخته سلمان فارسی می دانند و خود دارای کتاب خاصی به نام منفرد بالذات هستند. دروزی ها افتخار می کنند که باورهایشان به دوره فراعنه و حکمای هند باز می گردد. در مورد قیامت انها در انتظار حاکم به امر الله هستند که انها را به انهدام کعبه و از میان برداشتن مسلمانان و مسحیان رهبری خواهد کرد. از ان پس تا ابد بر اساس این باور بر جهان حکمفرما خواهند بود و مسلمانان را وادار به پرداخت جزیه خواهند کرد.
دروزی ها عقیده دارند حاکم به امر الله 5 پیامبر بر انها فرستاده است که عبارتند از حمزه، اسماعیل، محمد الکلمه ، ابوالخیر و بهاء. این طایفه ازدواج با خارج از مسلک خود را و صدقه و کمک به غیر از دروزی ها را حرام می دانند.مخالف تعدد زوجه و رجوع در طلاق هستند. کسی را به دین خود نمی پذیرند و خروج از آۀئین خود را نیز بر نمی تابند. در مورد صحابه افکار ناپسندی دارند و از گفته هایانهاست که فحشا و منکر همانا ابوبکر و عمر می باشند. همانگونه که گفته شد انها تحت تاثیر باطنیون هستند به خصوص باطنیون یونانی همانند ارسطو، افلاطون وفیثاغورث می دانند و انها را به عنوان رهبران روحانی خود می دانند.
دروزی ها بخشی از اعتقادات خود را از اسماعیلیه گرفته اند و در دیدگاه های خود نسبت به دنیا و اخرت متاثر از دهریون هستند. این طایفه هم چنین تحت تاثیر تفکرات بودایی، فلاسفه ایرانی و هندی و فراعنه نیز قرار داشته اند. در مقابل فرق اسلامی با اینکه پرداخت جزیه را بر انها صادق نمی دانند اما ازدواج با انها و یا خوردن از گوشت ذبح شده انان را جایز نمی دانند.
از نظر مذهبی دروزی ها به دو دسته تقسیم می شوند:
روحانیون: اسرار طایفه در اختیار انهاست و خود به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از روسا، عقلا و آجاوید
جثمانیون: به امور دنیوی اهمیت می ورزند . امرا و جهلا در این بخش قرار دارند.
دروزی ها حکومت را به رسمیت نمی شناسند و حاکم بر انان شیخ العقل و نواب وی می باشند. بخش اعظم دروزی ها در لبنان زندگی می کنند، هر چند که بخشی ازانها در فلسطین اشغالی حضور دارند و دارای شناسنامه اسرائیل را دارند. البته در برزیل و استرالیا نیز بخش هایی از این طایفه زندگی می کنند. گرفتن اموال ان را منکر می شاین مذهب در مصر شکل گرفت.
- خلیفه فاطمی: أبو علی منصور بن عزیز بالله بن معز لدین الله فاطمی ملقب به حاكم بأمر الله، وی محورعقیده درزی است . در سال 375هـ/ 985م به دنیا آمد و در سال (411هـ/ 1021م) به قتل رسید، در تفکر و رفتار افراطی بود. قسی القلب، پراز تناقض و کینه جو بود. بسیاری را بدون اینکه دلیلی داشته باشد شکنجه یا به قتل رساند.
- حمزه بن علی بن محمد الزوزنی (375هـ – 430هـ): مؤسس عقیده دروزی است ، وی الهی بودن حاكم را در سال 408هـ اعلام کرد. وی كتاب عقاید دروزی را تالیف کرد. در نزد درزی ها وی در حد پیامبر تقدس داردن.
- محمد بن إسماعیل الدرزی معروف به نشتكین، در هنگام بنا نهادن عقاید دروزی با حمزه همراه بود، اما وی در اعلام الهی بودن حاکم در سال 407هـ شتاب به خرج داد و این امر موجب غضب حمزه شد . حمزه مردم را علیه وی شورانید که به ناچار به شام گریخت و در انجا به دعوت از مردم به آئین خود اقدام کرد.با اینکه این طائفه به لعنت وی می پردازند اما این فرقه با نام وی گره خورده است، زیرا وی از تعالیم حمزه که نقشه قتل وی را در سال سنه 411هـ برنامه ریزی کرد، سرباز زد.
- حسین بن حیدره فرغانی معروف به أخرم یا اجدع که بشارت دهنده به دعوت حمزه بین مردم است.
- بهاء الدین أبو الحسن علی بن أحمد السموقی معروف به ضیف: بیشترین تاثیر را در گسترش این مذهب داشت .بسیاری از انتشارات این طائفه چون (رساله التنبیه والتأنیب والتوبیخ)،(رساله التعنیف والتهجین)، را تالیف کرد. وی هم چنین باب اجتهاد در این مذهب را با هدف بقا بر اصولی که وی و حمزه و تمیمی نهاده بودند،بست.
- أبو إبراهیم إسماعیل بن حامد التمیمی: فرزند حمزه ودست راست وی در تبلیغ این مذهب بود.
رهبران معاصر دروزیها:
۱ - كمال جنبلاط: رییس حزب سوسیالیست ترقیخواه ، ودر سال 1977 به قتل رسید.
۲ - ولید جنبلاط فرزند وی در رهبری دروز و رهبری حزب می باشد.
۳ - د. نجیب عسراوی رئیس رابطه درزی ها در برزیل
۴ - عدنان بشیر رشید رئیس رابطه درزی ها در استرالیا.
۵ - سامی مكارم که در تالیف برخی از نوشته ها با كمال جنبلاط همکاری کرد.
كتاب های دروزی ها
۱ –نامه های مقدسی دارند که رسائل الحكمه نامیده شده است و (111) رسالهاز تالیفات حمزه، بهاء الدین، وتمیمی.
۲ – دارای کتاب مقدسی هستند که (المنفرد بذاته) نامیده می شود.
۳ - كتاب نقطه ها و دایره ها که تالیف عبد الغفار تقی الدین بعقلی است که در سال 900هـ به قتل رسید.
۴ – میثاق ولی الزمان: حمزه بن علی انرا نگاشت که بواسطه ان دروزی ها به عقیده ای که دارند شناخته می شوند.
۵ - النقض الخفی: کتابی است که در ان حمزه همه شرایع و أركان اسلامی را نقض کرد.
۶ – نوری بر مسلك توحید: نوشته دکتر سامی مكارم.
در لغت نامه دهخدا نیز در مورد موسس این طایفه چنین امده است:محمدبن اسماعیل درزی ، مکنی به ابوعبداﷲ. از صاحبان دعوت برای تألیه و پرستش الحاکم بأمراﷲ عبیدی فاطمی . نسبت طایفه ٔ درزیه به اوست . گویند که او ایرانی الاصل است و در اواخر سال 407 هَ . ق .وارد مصر شد و بخدمت الحاکم بأمراﷲ درآمد، و برای او کتابی تصنیف کرد که در آن چنین آمده است که روح آدم به علی بن ابی طالب (ع ) منتقل گشت و از او به اسلاف الحاکم بأمراﷲ حلول کرد و از یکی پس از دیگری این حلول ادامه داشت تا به خود الحاکم رسید، ابوعبداﷲ در دعوت به پرستش الحاکم بأمراﷲ با حمزةبن علی زوزنی همداستان شد و گروه کثیری از مردم به آنان پیوستند.
اما در مورد ضبط این کلمه زبیدی در تاج العروس گوید صحیح آن درزی بفتح اول است نسبت به «اولاد درزة» به معنی دوزندگان و جولاهگان ، و ذهبی در سیرالنبلاء او را لقب «دروزی » داده است . اما غزی در نهرالذهب گوید دروزیها را مردم به ابوعبداﷲ درزی نسبت می دهند با اینکه این طایفه از او اکراه دارند زیرا قائل به اموری است که مخالف اعتقادات آنان می باشد، و برخی نسبت آنان را به طیروز یکی از بلاد فارس دانند. برخی بر این عقیده اند که الحاکم او را برای نشر دعوت به شام فرستاد و وی در وادی تیم در نزدیکی جبل الشیخ فرود آمد و در زد و خوردی که با مغولان داشت به سال 411 هَ ق . بقتل رسید. اما دروزیها تا بامروز همگی براین عقیده اند که ابوعبداﷲ درزی در اواخر عمر خود ازالحاکم برگشته و با وی دشمن شده بود، و برخی او را همان نَشْتَکین (انوشتکین ) درزی دانند که به سال 410هَ . ق . به امر الحاکم به قتل رسید. بهرحال در نام و نسب و ترجمه ٔ احوال وی مانند سایر افراد این گروه ابهامات بسیاری وجود دارد. (از الاعلام زرکلی ج 6 ص 259)از سیر النبلاء و تاج العروس ذیل درز) (از نهر الذهب ج 1 ص 214) (از خلاصة الاثر ج 3 ص 268) (از النجوم الزاهرة ج 4 ص 184) (از خطط الشام ج 6 ص 268).
حمید گلشریفی
حاجی بکتاش ولی: از نیشابور تا آلبانی
«حاجی بکتاش ولی» ) Ḥājī Baktāš Wālī]در انگلیسی= Hajji Bektash Wali)، (در زبان ترکی استانبولی= Hacı Bektaş Veli) [، فیلسوفی انسان گرا و عارفی مسلمان، از خراسان، که تقریبا در سال های 1209-1271 در آناتولی (ترکیهی کنونی) زندگی می کرده است. طریقت علوى (غلات شیعه) «بکتاشیه» منتسب به وى بوده و در اطراف شخصیت وى تشکل پیدا کرده است.
خاستگاه
حاجی بکتاش اصالتا اهل نیشابور (ایران) است. او یکی از پیروان فرقهی صوفیه یساوی [Yasawi] بود که در آسیای مرکزی و در بین قبیلههای ترک فعالیت زیادی داشت. او توسط مراد این فرقه (شیخ احمد یساوی) به آناتولی اعزام شد. حاجی بکتاش تا پایان زندگیش در آنجا ماند و علت این ماندگاری شاید حملهی مغولها به سرزمین مادریش باشد. در همین اوان، وی با آموزش تعالیم خود موجب گسترش مکتب صوفیگری خود در این منطقه شد.
حاجی بکتاش ولی، فیلسوفی بود که به زن ارزش مینهاد، موقعیت اجتماعی زنان را محترم میشمرد و آنها را برای کسب تحصیلات تشویق میکرد. تفکر وی بر اساس منطق، دانش، عشق، احترام و برابری بود.
حاجى بکتاش، بنا به ترجمه ى نثرى و شعرى مقالات وى که اصل آن عربى است و به زمان ما نرسیده، شیخى بالغ و جا اُفتاده است. سبب رغبت مردم به حاجى بکتاش و سپس گسترش بکتاشیه در میان خلق، ناشى از سادگى آموزه هاى وى است.
کتاب مقالات حاجی بکتاش نیشابوری(به زبان ترکی)
مقالات، ارزشمندترین چیزی است که بکتاش نیشابوری از خود بر جای گذاشته، وی مقالات خود را با زبانی ساده و بسیط در چهل مبحث و با درونمایههای شریعت، معرفت، حکایتها و حقیقت بیان نموده است.
روایات مندرج در منابع کهن بکتاشی، از جمله مناقب حاجی بکتاش (ولایت نامه)، دربارهی زندگی حاجی بکتاش، مشابه افسانههایی است که دربارهی سایر عرفای سدهی هفتم هجری رواج دارد و او را بیشتر به عنوان یک چهرهی اسطورهای دارای کرامات خارقالعاده جلوهگر میسازد، به رغم این افسانهها، مدارکی در دست است که وجود شخصیتی واقعی به نام حاجی بکتاش را به اثبات میرساند ... وی فردی متمول و معروف در منطقهی محل سکونتش بوده و روستایی به نام او شهرت داشته است ... عارفی شیعی به نام حاجی بکتاش نیشابوری خراسانی ... از نیمهی دوم سدهی سیزدهم میلادی به عنوان پیر طریقت بابایی در آسیای صغیر پیروانی داشته است ....
گسترش فرقهی بکتاشیزم
این فرقه به سرعت در دورهی عثمانی از آناتولی به بالکان – جایی که رهبران این فرقه (ددها یا باباها [dedes or babas] ) عدهی زیادی را به دین اسلام گرایش دادند. فرقهی بکتاشی در میان مردم آلبانی بسیار محبوب باقی ماند و امروزه دستههای کوچکی از این فرقه در سراسر مقدونیه، کزووو، و آلبانی یافت میشود. در دورهی عثمانی دستههای کوچک این فرقه در عراق و مصر امروزی شکل گرفتند اما هیچ یک از این دستهها پایدار نماند.
زیر شاخههای علویزم
فرقهی بکتاشی بیشتر در میان عوام و دسته های کوچک مردم، محبوب بود در صورتی که مولوی گرایان، نقشبندیه و خلوتیه بیشتر طرفدارانی متعصب، خاص از میان نظریه پردازان و مقامات دولتی داشتند. تقریبا در دوره ی عثمانی بود که مسلمانان علوی بسیاری در ترکیه خیل مریدان حاجی بکتاش پیوستند؛ و این خود سر منشاء حرکتی شد که گرایش بین علویه و ایدئولوژی اهل سنت را در دوره ی عثمانیان پایه گذاری کرد.
انتقال از ترکیه به آلبانی
فرقهی صوفی بکتاشی به عنوان فرقهی رسمی سربازان جاننثار پادشاه (دورهی عثمانی) نیز به حساب میآمد میممدو هنگامی که گروههای جاننثار در سال 1826 توسط سلطان محمود دوم برچیده شدند این رخداد فرقه ی بکتاشیه را نیز متاثر ساخت. باباهای(مرشدان) این فرقه (خانقاه)ها و درویشانش محدود به شهرکها و دهکدههای سنینشین شدند. و خانقاههای آنها یا بسته شدند و یا تحت زعامت فرقههای صوفی سنی درآمدند (بیشتر نقش بندیه برای مثال خانقاه غزتپه در استانبول در این دوران به زعومت نقشبندیه درآمد.)
خانقاه اصلی بکتاشیان در شهرک حاجی بکتاش در آناتولی مرکزی است. امروزه این خانقاه به یک موزه تبدیل شده است و مورد بازدید مسلمانان علوی و سنی قرار دارد. در این مکان در اگوست هر سال گردهمآییهایی بزرگ و باشکوه برگزار میشود. و همچنین خانقاههای غزتپه و شاهکلو در استانبول به عنوان محلی برای ملاقات علویان و نه بکتاشیان مورد استفاده قرار میگیرد.
آرامگاه حاجی بکتاش ولی نیشابوری
در آناتولی (ترکیهی کنونی) ناحیهای است که در زمانهای قدیم به نام کاپادوکیا [CAPPADOCIA] شناخته میشد، این ناحیه استانهای آکسارای، نوشهیر، نیغده، قیصری، و کرشهیر کشور ترکیه را دربر میگیرد. کاپادوکیا به دلیل موقعیتش یکی از مناطق بسیار مهم و استراتژیک بوده است. مسیرهای تجاری مهم شامل جاده معروف ابریشم از شرق و غرب و شمال و جنوب آن عبور میکردند. این منطقه به دلیل این ترافیک سنگین، شبکهای پیچیده ازعوامل موثر تاریخی و فرهنگی بوده است. کاپادوکیا محل برخورد اعتقادات و فلسفه های متفاوت بود که یکدیگر را تحت تاثیر قرار می داد. در قرن چهاردهم، عارف مسلمان، حاجی بکتاش ولی، در نوشهیر [Nevşehir] ساکن شد که امروزه حاجی بکتاش نامیده میشود. مجتمع حاجیبکتاش، در 45 کیلومتری نوشهیر، قرار دارد، این مجتمع قرن چهاردهمی شامل یک آرامگاه و یک مسجد، خانهی مهمان، آشپزخانه، درخت آرزو و محلی برای زاهدان میباشد. در روزهای 16 تا 18 آگوست هر سال، فعالیتهای بزرگداشت حاجی بکتاشی ولی انجام می شود و جمعیت عظیمی از پیروان و همچنین بازدیدکنندگان را به خود جلب میکند.
سماع حاجی بکتاشیها
هر سال روزهای 16، 17، 18 آگوست، هزاران نفر از مردم ترکیه، بلغارستان، آلبانی و کشورهای بالکان در منطقهی حاجی بکتاش به برگزاری مراسمهای آئینی و رقص و سماع میپردازند.
مجتمع درگاه حاجی بکتاش
مجتمع درگاه حاجی بکتاش (خانهی پیر) در سال 1964 گشایش یافت. این مجتمع که به شکل موزه نگهداری میشود، از سه حیاط تشکیل یافته است:
- در حیاط اول چشمهای که به سبک چشمههای عثمانی ساخته شده است دیده میشود.
- در حیاط دوم حوض مربّع شکلی وجود دارد که در سمت راستش مجسمه شیری به چشم میخورد. در شرق این حیاط، اتاقهایی تعبیه شده که نانوائی و مطبخ درگاه میباشند. در مطبخ، آلات آشپزخانه و دیگ سیاه (که از سوی بکتاشیان مقدس شمرده میشد) جای دارد. در بخش غرب حیاط دوم، اتاقهایی وجود دارد که به آنها «خانه میدان» گفته میشود. در ورودی این میدان که روزگاری آئین جم در آن انجام میگرفت «سنگ میدان» به چشم میخورد. در اتاق میدان، اجاق، پوستها و تخت چراغ را میتوان مشاهده کرد. امروز در طبقات بالای خانه میدان، کتابخانهی موزه قرار دارد.
- در قسمت راست حیاط سوم مزار ددهبابا، بالیمسلطان و در مقابل آنها مزار حاجیبکتاش ولی واقع شده است.
نمایی از مجتمع و موزهی حاجی بکتاش نیشابوری
موزهی باستانشناسی و مردمشناسی حاجی بکتاش
این موزه یکی دیگر از نهادهایی است که به نام حاجی بکتاش در نوشهیر شکل گرفته است. ساختمان این موزه که در سال 1975 شروع شده بود در سال 1988 به پایان رسید. موزه باستان شناسی و مردم شناسی حاجی بکتاش، دارای سه سالن، دو انبار، یک آزمایشگاه، و یک کتابخانه است. در سالن شماره یک آثاری از عصر برنز و در سالن شماره دو آثاری از عهد یونان باستان جای گرفته است. در بخش مردم شناسی موزه، نمونه هایی از البسه، زینت آلات، آئینه ها، شمشیرها، فرشها و گلیم ها دیده می شود.
فهرست منابع:
- "Hajji Bektash Wali", Wikipedia (the free encyclopedia) website
- شهبازی، عبدالله .«یهودیان مخفی و طریقت بکتاشی»،
- «سفری به درون تمدن های آناتولی؛ توریسم اعتقادی»، وبگاه رایزنی فرهنگی و توریستی سفارت ترکیه در ایران
- «موزههای ترکیه: موزه درگاه حاجی بکتاش»، وبگاه Torkiye.com
- «کاپادوکیا»، وبگاه GO TO TURKEY
بکتاشیه
بنابر رسالة بَساطی که در زمان شاه طهماسب (حک: 930ـ 984) نوشته شده است و علویان آن را «مناقب و فرمایش بزرگ » می خوانند، ظاهراً نخستین اصول بکتاشیه تقریباً همان اصول اخیّه (پیروان اَخی اِورَن * از مشایخ قرن هفتم ) است که تمایلات تند علوی دارند. بعلاوه ، منابع تاریخی نشان می دهد که بکتاشیه از روزگاران گذشته با فرقه ای از صوفیه که ابدالان * روم خوانده می شوند، پیوند داشته اند به طوری که بکتاشیان نیز ابدالان بکتاشی نامیده می شدند (سبحانی و انصاری ، ص 520؛ د.ترک ، ذیل «بکتاشیه »). بکتاشیه در آداب و اعمال با قلندریه نیز شباهتهایی دارند؛ همچون چهار ضرب (تراشیدن موهای سرو ریش و سِبلَت و ابرو) که از شعارهای قلندریه بوده وخلیل وحدتی دده بابا (متوفی 1060) در ترجیع بندی در مدح حاجی بکتاش ، این عمل را به وی نسبت داده است . در ولایت نامه (مناقب حاجی بکتاش ) نیز از آدابی چون تراشیدن موی مریدان به هنگام بیعت سخن رفته است . اگر قطب الدین حیدر که در سنت بکتاشیان معروف است ، همان قطب الدین حیدر (متوفی 618) بنیانگذار طریقت حیدریه * باشد، معلوم می شود که بکتاشیه با طریقت حیدریه نیز بی ارتباط نبوده است . از مناقب خواجة جهان و نتیجة جان (منسوب به واحدی
در 929)، نیز به وضوح بر می آید که ابدالان ، قلندریان ، حیدریان ، جامیان ، ادهمیان و شمسیان از نظر عقیده ، سنّت و هیئت ظاهری به بکتاشیان بسیار شبیه بوده اند (گولپینارلی ، ص 118، 245ـ246، 382؛ سبحانی و انصاری ، ص 520ـ 522؛ د. ترک ، همانجا). بنابراین ، حاجی بکتاش پیرو آیین و اصول سادة بابایی بود که تداوم ملامتیة خراسان است ( د.ترک ، همانجا) و بکتاشیه به مرور وارث عقاید مشترک تمامی این فرقه های شیعیِ باطنی شد و با عقاید حروفیه * نیز درآمیخت (ووسینیچ ، ص 155؛ ریاحی ، ص 135).
به نوشتة ولایت نامه ، پس از حاجی بکتاش ، چَلبیها که فرزندان خاتون آنا، دختر خواندة حاجی بکتاش ، بودند نمایندة طریقت بکتاشیه شدند که بالیم سلطان نیز از آنان است . وی که مادرش شاهزاده ای بلغاری و مسیحی و پدرش یک بکتاشی به نام مُرسل بابا بود، نمادی از مسیح در قالب عَلَوی تلقّی می شود. برخی از جلوه های شیعی که در بکتاشیه به چشم می آید منسوب به بالیم سلطان است (شیبی ، 1982، ج 2، ص 340؛ د ترک ، مانجا). پس از بالیم سلطان ، برادرش قلندر چلبی در زمان سلیمان قانونی (متوفی 974) شورش دوم بابایی را به راه انداخت و در 935 به قتل رسید ( رجوع کنید به بابایی * ؛ بابا الیاس خراسانی * ). پس از او خانقاه بکتاشیان مدتها نفوذ معنوی خود را از دست داد. 23سال پس از قلندر چلبی ، سَرسَم علی بابا (متوفی 997) مقام دده بابا (شیخ بزرگ ) را بنیان نهاد. از آن پس دده بابا پیش کسوت طریقت تلقّی می شد و چلبیها نیز تولیت اوقاف را بر عهده داشتند. به این ترتیب ، از قرن دهم مرکز قدرت بکتاشیه به دو شاخة چلبیهاو دده باباها تقسیم شد (سبحانی و انصاری ، ص 523، 525؛ د. ترک ، همانجا).
در زمان سلطان محمود دوم (حک.1223ـ1255) سپاه ینی چری قیام کردند و چون ینی چریها بکتاشیه را طریقت خود می دانستند و بکتاشیان نیز به یاری آنها شتافتند، سلطان با انحلال سپاه ینی چری (1241) بکتاشیه را نیز برانداخت ، باباهای بزرگ بکتاشی را اعدام یا تبعید کرد و تکیه های آنان را ویران ساخت (فرید، ص 124، 446؛ گلشنی ، ص چهل و هفت ؛ د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل واژه ؛ > دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ، ذیل واژه ؛ رجوع کنید به زرین کوب ، ص 84).
در اواسط قرن سیزدهم ، تکیه های بکتاشیه دوباره گشوده شد. در این دوره بسیاری از بکتاشیان از ترقیّخواهان واعضای ترکهای جوان * بودند. در 1303 ش که آتاتورک فعالیت فرقه های صوفیه را ممنوع کرد، این سلسله مرکزخود را از آناطولی به آلبانی انتقال داد. در 1323ش /1945در آلبانی نیز فعالیت همة سازمانها و جماعتهای مذهبی ،از جمله بکتاشیه ، ممنوع شد و به دنبال این محدودیتهاعده ای از آلبانیاییهای بکتاشی به امریکا مهاجرت کردند و در 1331 ش / 1953 در میشیگان تکیه ای تأسیس نمودند. با سقوط نظام کمونیستی در آلبانی (1368ـ1369ش / 1990ـ1991) تکایای بکتاشیه فعالیتهای خود را در آن کشور از سر گرفتند (گلشنی ، همانجا؛ > دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ، همانجا).
امروزه بکتاشیه علاوه بر آلبانی و به طور محدود در ترکیه ، در میان مردم سوریه ، مصر، ترکهای مقیم اروپا و نیز مناطق آلبانیایی نشین و مسلمان مقدونیه و کوزوا رواج دارد (اسعدی ، ج 2، ص 286؛ > دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ، همانجا؛ گلشنی ، همانجا). حُب اهل بیت پیامبر علیهم السلام ، خصوص امام علی علیه السلام ، در سرلوحة عقاید بکتاشیه قرار دارد. به عقیدة آنان حق ، محمد و علی سه صورت برای بیان یک حقیقت اند. آنان به دوازده امام شیعیان اعتقاد دارند و بخصوص برای امام جعفر صادق علیه السلام احترام بسیار قائل اند. پیروان این طریقت ، به طور صوری ، فقه جعفری را نیز می پذیرند (شیبی ، 1353ش ، ص 96؛ همو، 1982، ج 2، ص 340ـ343؛ سبحانی و انصاری ، ص 535؛ د.اسلام ، چاپ دوم ، همانجا).
به نظر بکتاشیان ، بعضی از آیینها جای عبادتهای شرعی را می گیرند، مانند: هر صبح و شام صلوات فرستادن بر دوازده امام علیهم السلام ، خواندن دعای «نادِعلی »، خودداری از نوشیدن آب در دهة اول محرم ، اعتراف کردن به گناهان نزد بابا (شیخ ) پس از محرم ، بزرگداشت نوروز که به اعتقاد بکتاشیان روز ولادت حضرت علی علیه السلام است ، با برادران دینی بکتاشی بر سر سفره های محبّت (دَم ) نشستن و سرودهای بکتاشی (نَفَس ) خواندن و نی نواختن (سبحانی و انصاری ، ص 535ـ536؛ > دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ، همانجا).
اخلاق از نظر بکتاشیه در این جمله خلاصه می شود: «دستت را بی آزار، زبانت را رازدار و کمرت را استوار نگه دار.» به نظر آنها انسانهای کامل به شریعت چندان اهمیت نمی دهند. به گفتة آنان : «خودشناس را خون پدر حلال و خود ناشناس را شیر مادر حرام است .» ( د.ترک ، همانجا؛ سبحانی و انصاری ، ص 536).
سلسله مراتب بکتاشیه . در طریقت بکتاشیه پنج مقام (مرتبه ) وجود دارد: مقام اول «مُحب » بودن است ؛ کسی که به یکی از باباها دست ارادت دهد، مُحب خوانده می شود. دومین مقام ، «درویشی » است ؛ از محبانِ مرد کسی که به درویشی اعتراف کند و وارد تکیه ای شود و مدتی با نهادن عرقچین خدماتی چون خرید کردن ، چوپانی و سایر کارهای بیرون از تکیه را به عهده گیرد، پس از اثبات لیاقت به مقام درویشی می رسد. مقام سوم ، مقام «بابا»یی است . در صورت نیاز یا درخواست کتبی محبّان از خلیفه ، درویش به مقام بابایی می رسد و اجازة تربیت محب و درویش را دریافت می کند. مقام چهارم «تجرد» است . درویش یا بابای غیرمتأهل که مصمم به تجرّد باشد، موهایش تراشیده و گوش راستش سوراخ می شود وبرای همیشه خود را وقف طریقت می کند. مقام پنجم «خلیفه » بودن است . سه بابای مجرد با دادن اجازه نامه می توانند بابایی را به مقام خلافت برسانند (سبحانی و انصاری ، ص 527ـ529؛ د. ترک ، همانجا).
پوشاک و وسایل بکتاشی . در گذشته ، بکتاشیان کلاهی به نام «اَلِفِ خراسانی » بر سر می گذاشتند. گویا شمس تبریزی نیز این کلاه را بر سر می گذاشته است . الف خراسانی سفید رنگ است و در قُبة (قسمت فوقانی ) آن چهار تَرک و در رأس آن دگمه ای هست . بکتاشیان کلاه دیگری نیز به نام «جلالی » یا «حسینی » بر سر می گذارند که دوازده ترک در قُبه و چهار ترک در لنگر (قسمت پایین ) دارد. دوازده ترک نشانة اعتقاد به دوازده امام و چهار ترک نمادی از چهار مرحلة شریعت ، طریقت ، معرفت و حقیقت است (گولپینارلی ، ص 116ـ117؛ د.اسلام ، چاپ دوم ، همانجا؛ د.ترک ، همانجا).
بکتاشیان سنگ گردی به نام «سنگ تسلیم » با نخی به گردن می آویزند. همچنین کمربند پهن و ضخیمی با قیطان به دور کمر می بندند. «پالِهَنگ » نیز سنگی است بزرگتر از سنگ تسلیم که بالای کمربند و به محاذات معده بسته می شود. خرقة بکتاشیان سفیدرنگ و مانند خرقة سایر درویشان بدون یقه است (معصوم علیشاه ، ج 2، ص 347؛ سبحانی و انصاری ، ص 533ـ535).
متون بکتاشی . آثار ادبی بکتاشیان بیشتر به زبانهای فارسی ، ترکی ، عربی و آلبانیایی است . بیشترین تعلیمات این سلسله در شعرهای آنها متجلی شده است . زیرا به عقیدة بکتاشیان نظم جایگاهی والاتر از نثر دارد. این اشعار نقش مهمی در ادبیات ترکیه و آلبانی داشته است (امیری ، ص 40ـ41؛ > دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ، همانجا).
از نخستین آثار ادبی بکتاشیان ، اشعار سعید اَمرَه است که در قرن هفتم سروده شده است . در قرن دهم شاعر بزرگی چون قایغوسز ابدال و در قرن یازدهم پیر سلطان ابدال و مرید قولْ همت ظهور کردند. اما پس از آن شعرای بکتاشی تقریباً مضامین گذشتگان را تکرار کرده اند. این اشعار که مشتمل بر اعتقادات و سنتهای بکتاشی ، ابراز محبّت به اهل بیت علیهم السلام ، و بویژه ذکر مصائب امام حسین علیه السلام است ، تأثیر مهمی در فرهنگ آلبانی داشته است (سبحانی و انصاری ، ص 537ـ538؛ امیری ، ص 41؛ > دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ، همانجا).
یکی از آثار ادبی بزرگ بکتاشیه به زبان آلبانیایی و به خط عربی ، منظومة حماسی «الحدیقه » سرودة طالب (دالیب ) فراشِری در 1258/ 1842 است . او در این منظومة شصت هزار بیتی ، به ذکر حماسة کربلا و قهرمانیهای امام حسین علیه السلام پرداخته است . این منظومه در ادبیات آلبانی ارزش فراوانی دارد، زیرا اولین و طولانیترین منظومة حماسی آلبانی است . نعیم فراشری (1281ـ1318/ 1864ـ1900)، شاعر بکتاشی ، نیز منظومه ای به زبان آلبانیایی دربارة حادثة کربلا سروده است . او که آخرین و بزرگترین شاعر پارسی گوی آلبانی در قرن سیزدهم / نوزدهم است ، در منظومة حماسی خود رشادت امام حسین علیه السلام و بخصوص دلاوری عباس بن علی علیه السلام را ستوده است . علاوه بر اینگونه ادبیات عاشورایی ، بکتاشیها حکایات بسیاری از قهرمانیها و کرامات امام علی علیه السلام نقل کرده اند که در ادبیات عامیانة آلبانی راه یافته است (امیری ، ص 41ـ42؛ گلشنی ، ص چهل و چهار ـ چهل و پنج ، چهل و هشت ).
منابع : مرتضی اسعدی ، جهان اسلام ، تهران 1366ـ1369 ش ؛ وحید امیری ، «ادبیات بکتاشیه در آلبانی »، کیهان فرهنگی ، سال 5، ش 5 (مرداد 1367)؛ محمد امین ریاحی ، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی ، تهران 1369 ش ؛ عبدالحسین زرین کوب ، ارزش میراث صوفیه ، تهران 1362 ش ؛ توفیق سبحانی و قاسم انصاری ، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه »، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی ( دانشگاه تبریز )، سال 28، ش 120 (زمستان 1355)؛ کامل مصطفی شیبی ، الصّلة بین التصوّف و التشیّع ، بیروت 1982؛ همو، همبستگی میان تصوّف و تشیّع ، ترجمه و تلخیص و نگارش علی اکبر شهابی ، تهران 1353 ش ؛ محمدبک فرید، تاریخ الدّولة العلیّة العثمانیّة ، چاپ احسان حقّی ، بیروت 1408/1988؛ عبدالکریم گلشنی ، فرهنگ ایران در قلمرو ترکان : اشعار فارسی نعیم فراشری شاعر و نویسنده قرن نوزدهم آلبانی ، شیراز 1354 ش ؛ عبدالباقی گولپینارلی ، مولانا جلال الدّین : زندگانی ، فلسفه ، آثار و گزیده ای از آنها ، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی ، تهران 1363 ش ؛ محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه ، طرائق الحقایق ، چاپ محمدجعفرمحجوب ، تهران ] تاریخ مقدمة 1318 [ ؛ وین ووسینیچ ، تاریخ امپراتوری عثمانی ، ترجمة سهیل آذری ، تهران 1346 ش ؛
پروانه عروج نیا
تسلیت
شهادت کشاف حقایق امام به حق ناطق الامام الصادق ع را به پیش گاه مقدس مو لانا بقیه الله الاعظم مهدی عج /جهان معرفت /پیروان ادیان ابراهیمی/ امت بزرگ اسلام تسلیت عرض می کنم.شعار ان امام همام این بود :حیات علم به بحث ونقد وبررسی است.به همه طلاب و دانشجویان عزیز پیشنهاد میکنم در این ایام یک دوره اصول کافی احادیث نورانی ان عالم کامل معصوم را که توسط شیخ کلینی علیه الرحمه جمع اوری شده است را حتما" مطالعه کنند. و به اساتید و خواص پیشنهاد می شود :کتاب شریف بصائرالدرجات مرحوم قمی را مطالعه کنند.
«رولند پيچ» درباره «زيبايي شناسي دين و مسئوليت بشر» رويارويي با واقعيت غايي
نگاهي به زيبايي شناسي دين
كلايوبل معتقد است «در لحظه هاي سرخوشي ام به اين فكر افتاده ام كه شايد هنر راه رستگاري جهان است» (ِبل،۱۹۱۴،ص۳۲). چيزي كه اين ارزش والا را توضيح مي دهد اين است كه توجه به صورت، ما را در تماس با «دنيا» يي قرار مي دهد كه دل مشغولي هاي روزمره عادي بشر را فرا مي گيرد. «هنر ما را از دنياي فعاليت انسان به دنياي وجد زيبايي شناختي فرا مي برد. براي لحظه اي از علايق انساني دور مي شويم و پيش بيني ها و خاطره هايمان متوقف مي شود؛ به بالاي جريان زندگي فرابرده مي شويم» (همان،ص۲۷). زباني كه بل در اينجا به كار مي گيرد تا «فرض زيبايي شناختي اش» را بپروراند بي شك بازتابي است از زبان ديني.
به اعتقاد بل، درباره اينكه هنر «وسيله اي» است «براي رسيدن به حالتي از شعف، همگان توافق نظر دارند و با اين حرف كه هنر از ژرفاي معنوي سرشت انسان مي آيد چندان مخالفت نمي شود... هنر در واقع ضرورتي براي زندگي معنوي و محصول آن است» . (ص۵۹). به همين دليل است كه از نظر بعضي ها به هر حال هنر «به زندگي ارزش زندگي كردن مي دهد» (همان).
بنابراين هنر خويشاوند دين است. با اين تفاسير است كه بل مي گويد «دين، آنگونه كه من مي فهمم، بيان برداشت فرد از معناي عاطفي جهان است» (ص۶۲).
پس هم هنر و هم دين «قدرت فرا بردن انسان تا شور و شعف ابرانساني را دارند؛ هر دو وسيله اي هستند براي رسيدن به حالت هاي غير خاكي ذهن. هنر و دين به يك دنيا تعلق دارند... ملك هيچ كدام به اين دنيا تعلق ندارد» (ص۶۳).
اما از نظر تيليش دين را مي توان همچون «فعاليت هاي گروهي از انسان ها كه داراي مجموعه اي از نمادها و آيين ها، مرتبط با قدرت الهي، هستند» دانست و همچنين مي توان آن را «نهايت توجه به چيزي غايي» دانست (تيليش،۱۹۸۷،ص ۱۷۲).
در اين ميان، همچنين تيليش معتقد است كه «سكولاريسم منكر مسأله غايي زندگي نيست. با توجه به مفهوم عام تر دين، سكولاريسم به طور غيرمستقيم مفهومي ديني است. درست همان گونه كه دين به معناي محدودش اشكال بسياري دارد، سكولاريسم هم اشكال بسياري دارد كه در آنها از مسأله معناي زندگي، نه تنها به شكل عقلي بلكه با توجه كامل و جديت تمام، پرسيده مي شود» (همان، ص۱۷۳).
براين اساس، تيليش مي گويد زماني كه به هنر سده بيستم- و در واقع هنر هر سده اي- مي نگرد، با بعد ديني «كه اين گونه درك مي شود» برخورد مي كند؛ مطابق نظر او همه هنر خلاقانه از جمله هنري كه از فرهنگ سكولار سده بيستم بروز مي كند، «بيان يك رويارويي ... با واقعيت غايي» است.«همه هنر» دربرگيرنده پاسخي است به مسأله معنا «(همان).
به زعم تيليش، عامل تعيين كننده موضوع هنر «سبك» است و «بيانگري در ذات هنر است». در نتيجه، تيليش پيشنهاد مي كند بايد به دين توجه كرد كه سبك بيان كننده هنر است؛ از طريق بيانگري سبك است كه «بعد ديني ظهور مي كند».
به هر تقدير، مي توان با نظريه پرداز ادبي ام.اچ.آبرامز نيز هم سخن شد كه در مقاله برجسته اش «هنر اينچنيني:جامعه شناسي زيباشناسي مدرن» نقل قولي از كارل فيليپ موريتس، نوشته شده در ،۱۷۸۵ نقل مي كند كه يادآور زبان آگوستيني است: «درحالي كه امور زيبا توجه ما را منحصراً به خود جلب مي كنند... به نظر مي رسد در شيء زيبا گم مي شويم؛ و دقيقاً اين گم شدن، اين فراموشي خود است كه بالاترين درجه خلوص و لذت بي غل و غش است كه زيبايي به ما عطا مي كند. در آن لحظه، ما وجود محصور فردي مان را در برابر وجودي والاتر قرباني مي كنيم...
زيبايي در اثر هنري خالص نيست... تا اينكه به آن همچون چيزي بينديشيم كه كاملاً به خاطر خودش پيش نهاده است تا به خودي خود چيز كاملي باشد».(آبرامز،۱۹۸۹، ص۱۵۶)
***
* پرفسور پيچ! منشأ زيبايي شناسي دين را در چه مي دانيد؟
- كشف و فهم حقيقت يكي از پيام هاي اصلي اديان است، از اين رو مفهوم توحيد و حقيقت هم نوعي زيبايي است. به عنوان مثال، مي توان در قرآن به سوره حشر اشاره كرد كه خداوند خود را آفريدگار صورتگر (الباري المصور) مي نامد. [مراد پيچ اين آيه است : «... پاك و برتر است خداوند از آنچه براي او شريك مي انگارند. اوست خداوند آفريدگار پديدآور صورتگر، او راست نام هاي نيك؛ آنچه در آسمان ها و زمين است او را تسبيح مي گويد، و اوست پيروزمند فرزانه» .] (قرآن كريم/ سوره حشر/ آيات ۲۴-۲۱/ ترجمه بهاءالدين خرمشاهي). يا مي توان به كتاب مقدس رجوع كرد و... . به هر حال، آنچه در ميان اديان از اهميت بسزايي برخوردار است، دريافت حقيقت است.
* آيا زيبايي شناسي دين در پي تفسيري نو (و مبتني بر زيبايي) از دين است؟
- [انسان در] دنياي مدرن تصويري ذهني از مفهوم زيبايي دارد. زيبايي شناسي سنتي سعي كرده كه اين تصوير را به صورت عيني و نمادين عرضه كند و پيش چشم بياورد. مثل پديده نور كه حالتي از زيبايي يا خداگونه بودن است؛ اما هدف زيبايي شناسي دين اين است كه ذهنيت و عينيت را براي نوع بشر در يك افق قرار دهد براي اينكه درك بهتري از حقيقت به عنوان شيئي زيبا داشته باشيم.
* انسان مدرن در خلاء معرفتي است و آزادانديش بودن آن، تعبدگريزي را نيز حاصل كرده است. زيبايي شناسي دين چگونه مي خواهد اين خلاء را پر كند؟
- سؤال خوبي است. بي شك شما منتظر و مترصد دادن دارويي براي درمان يكباره نيستيد. اگر با من هم نظر باشيد خواهم گفت كه ما بايد به بازتعريف بسياري از مفاهيم در جهان مدرن دست يازيم؛ يعني در درجه نخست بايد خداشناسي را مجددا تعريف كنيم، هر چند فرآيندي طولاني است. ديگر آنكه ديدن هنر و خلاقيت و زيبايي مي تواند آن جاذبه را ايجاد كند و اين امر در تصويري كه پيام آور فرهنگ ديني است نمايان تر است. به عنوان مثال، چندي پيش نمايشگاهي از هنرهاي اسلامي و بودايي در آلمان برگزار شد، مردم بسيار زيادي از اين نمايشگاه بازديد كردند و در نظرسنجي كه پس از آن منتشر شد، بسياري از بازديدكنندگان عنوان كرده بودند كه از اين طريق توانسته اند با روح زيبايي در اديان ديگر آشنا شوند. در واقع، زيبايي پيامي فوري به همگان مي دهد كه بتوانند مسائل را زودتر درك و حل كنند.
* بعضي مي پندارند كه با گذشت زمان دين فردي تر مي شود و سكولاريسم رشد بيشتري مي گيرد، زيبايي شناسي دين چه پيامي براي ماندگاري دين خواهد داشت؟
- كنفوسيوس مي گفت بايد در روح خودتان هماهنگي به وجود بياوريد. به عنوان مثال و به باور بسياري، موسيقي باخ، موتزارت و... نوعي الهام است كه از متافيزيك نشأت مي گيرد. با اين تفاسير، آنچه زيبايي شناسي دين در بحث هايي از جمله سكولاريسم مي تواند عرضه كند، اين است كه مسائل را عيني تر كند و به انسان مدرن بباوراند كه در بستر توازن مي توان زندگي بسامان تري داشت.
* انتظار نداشته باشيد كه با اين پاسخ قانع شوم. اگر اين تعبير صحيح باشد، مي توان گفت كه جهان مدرن از بين برنده آرامش است، بنابراين چه كنيم تا انسان به آرامش برسد؟
- سؤال مشكلي است. بخش اعظم اين مسئوليت بر عهده دولت هاست كه با سازماندهي و تعليم، سطح فهم عمومي را بالا ببرند. مثلا چند سال پيش در يكي از شهرهاي آلمان رفراندومي برگزار كردند كه آيا مردم اجازه مي دهند در اين شهر يك برج تجاري ساخته شود يا نه؟ مردم متفق القول راي دادند كه خير، اجازه نمي دهند؛ چرا كه آنها معتقد بودند با اين كار، زيبايي شهر به هم مي خورد و دولت به اين راي مردم احترام گذاشت و عليرغم فوايد فراوان، دست به اين كار نزد.
به هر حال زيبايي شناسي، نوعي آموزش و تحصيل فرهنگي است. اگر دولت ها شرايط مناسبي براي مردم فراهم نكنند چه بسا همچون پاريس، مردم عليه آنها بشورند.
* اما يكي از همان عواملي كه مي تواند برهم زننده نظم عمومي باشد نيز تمايزات قومي، مذهبي و... است كه سرانجام به شر مي انجامد و نه زيبايي و محبت.
- بله؛ آنچه مي گوييد درست است، چرا كه در دنياي فعلي مسئوليت پذيري بسيار مهم است. نه تنها براي خودمان، بلكه براي جامعه، خانواده، نوع بشر، محيط زيست و... . هيچ تمايزي نبايد ميان مذاهب و نژادها وجود داشته باشد و اين وظيفه اي جهاني است؛ مسئوليت در قبال نوع بشر.
و منشأ اين مسئوليت در قبال خود و ديگران عشق و محبت است. ما بايد بپذيريم كه تمايزات همه توهم اند، چرا كه از نظر ذاتي، همه يكسان هستيم. من هميشه مي گويم فرض كنيد رفته ايد چين در ميان آن خيل انبوه و عظيم جمعيت، يك انگليسي زبان را مي بينيد كه مي توانيد با او هم كلام شويد. آيا از اين ديدار خوشحال نمي شويد؟ حالا تصور كنيد رفته ايد كره ماه و يك انسان را ديده ايد. آن وقت چه مي كنيد؟ قطعا خدا را شكر مي كنيد. پس وضعيت ما در اين دنيا نيز اينگونه است. پس مي توان همين تمايزات را از جنبه مثبت نگاه كرد، چرا كه ما همه انسانيم و بايد بر اين تمايزات غلبه كرد.
* اما شر در جهان جديد فراگير شده و با اين شيوع، مسئوليت پذيري نيز كاهش پيدا كرده است. چگونه بايد از افزايش شر جلوگيري كرد؟
- اگر مدام بگوييم كه اين زشتي است و اين زيبايي؛ دچار سردرگمي خواهيم شد. بايد از اين تمايزات جدا شويم تا منشأ شر هم كاهش پيدا كند. آرامش دروني است كه آرامش بيروني را ايجاد مي كند، اما فزوني شر صورت ديگري هم دارد و آن به خاطر بعضي كارهايي است كه بشر انجام مي دهد.
* يعني شما به اين معتقديد كه وقوع پديده هايي مثل زلزله بم يا سونامي كه در آن عرض چند ثانيه انسان هاي بي شماري از بين رفتند، علت تامه هر آنچه كه بشر مي كند، است؟
- نمي دانم! شايد خدا مي خواهد بشر شر كند تا نتيجه اش را ببيند و عبرت بگيرد، ولي اين را مي دانم كه همه چيز به خواست خداست.
* برخي از مردم در مواجهه با اين حوادث مي گويند، اين همه رنج در جهان وجود دارد، پس ديگر وجود جهنم براي چيست؟
- در فلسفه بوديسم، آمده است كه كل زندگي رنج بردن است و انسان بايد روح خود را در اين زندگي مادي رها كند. همين بحث را سهروردي نيز مطرح مي كند؛ اما اين را هم اضافه كنم كه در برخي دين هاي ابراهيمي، جهنم ابدي نداريم، چرا كه همه افراد در روز قيامت بخشيده خواهند شد.
* شما هم با جان هيك _ فيلسوف دين معاصر- هم نظريد كه معتقد است «عالم سازشگاه روان است و نه آسايشگاه تن» ؟
- بله! چرا كه معتقدم بدن اصلي ما در آسمان هاست. ما در خلال رنج كشيدن مي توانيم فرصت بيشتري براي فهم جهان، خداوند، انسان و زندگي داشته باشيم. رنج كشيدن موهبتي گرانقدر در نزد انسان است تا به پايداري و تعالي برسد.
* آرامش، شادي و اميد سه وصف بهشتي است كه به غايت انسان در نزد اديان تعبير مي شود، اگرچه دسترسي به آن واجد مراحلي است. با اين اوصاف، زيبايي شناسي دين براي رسيدن به اين سه وصف يا مائده باطني (اديان) چه راه حلي دارد؟
- تعبير جالبي كرديد. دين حقيقي اين سه مولفه را داراست. بگذريم كه فهم اين دين حقيقي هم خود واجد دشواري هايي است، اما آنچه مي توان گفت، اين است كه اگر مسلمان يا مسيحي يا هر پيرو يك دين خاص، دين و شعائر آن را به شكل خالص انجام دهد به نحوي كه نتايج آن در درون فرد متجلي باشد، بقيه انسان ها نيز تاثير آن را در درون خود خواهند ديد؛ چرا كه رفتار و تفكرش نيز زيباتر خواهد شد. اين موضوع شايد يكي از مهم ترين دستاوردهاي زيبايي شناسي دين براي انسان مدرن باشد؛ يعني مسئوليت پذيري در قبال نوع بشر. با اين اوصاف است كه معتقدم تنوع بشر همچون تنوع گل هاست. نخواهيم كه همه مردم يكسان شوند.
مصاحبه کننده : مسعودخيرخواه / همشهری
جواب به شاگرد غیر حضوری
پاسخ :
|
دانشجو دکتری قرآن و حدیث
Honourable and dear professor
Peace be with you
Respectfully
I am Hamed pourrostami born in Ramsar one of the northen cities in Iran. After passing primary stages in schools of Ramsar , I began religious and Islamic studies in university ( in Tehran and Qom ). Now I am a Ph.D student in Theology (Quran and Hadith sciences) in Usol al-deen college doing my thesis.
Moreover I have taught in some universities in Iran and my nine articles has published in scientific journals e.g. : Nonos Moasera – Association for Islamic Thought of Iran – Shiite studies – Kawthar Maarif – Nahjul Balagheh Quarterly .
I am inclined to get acquainted with Germany universities and its masters and scientific branches.
I am granted a six-month period of scholarship from the university of Tehran.
I am seeking an admition for this period to advance my study.
I am looking forward to hearing from you.
Yours sincerely
H.pourrostami
با سلام
-
آقای پوررستمی عزیز ایمیل شما را دریافت کردم
-
شما از طریق مکاتبه با پروفسور رولند پیچ (Roland Pietsch) استاد دانشگاه مونیخ آلمان موضوع را درخواست و پیگیری کنید
-
در حال حاضر من ایمیل ایشان را ندارم از طریق آقایان دکتر محمدرضا بهشتی یا جناب دکتر محمد رجبی رایزن فرهنگی سابق ایران در آلمان می توانید ایمیل ایشان را پیدا کنید
-
به عنوان استاد مشاور برای رساله شما در باب تفسیر قران کریم و ارتباط آن از لحاظ روش شناسی اپیستمولوژیک و هرمنوتیک فلسفی آلمان در خدمتم
-
منوط به معرفی کتبی رئیس گروه دانشکده شما و موافقت استاد راهنماست
دپارتمان ایران شناسی و شرق شناسی ارمنستان
در دانشگاه دولتی ایروان – ارمنستان
دپارتمان ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان با همکاری مرکز ایرانشناسی د رقفقاز از کلیه علاقه مندان ایرانی که دارای مدرک لیسانس و فوق لیسانس در یکی از رشته های علوم انسانی ( ترجیحا زبان و ادبیات فارسی ، زبان های باستانی ایرانی ، تاریخ ، علوم سیاسی ، روابط بین الملل ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ) در دوره های فوق لیسانس و دکتری ایرانشناسی جامعه ثبت نام به عمل می آورد.
زمینه های تحقیقی و پژوهشی در دوره های فوق لیسانس و دکترا | ||
آموزش زبان های ارمنی – روسی – انگلیسی – آلمانی – عربی و ترکی استامبولی | تاریخ ایران | زبان و ادبیات فارسی |
زبان های باستانی و میانه ایرانی و سانسکریت | تاریخ اسلام | تاریخ سیاسی منطقه در دهه های اخیر |
اتنوگرافی و گویش شناسی اقوام ایرانی | تاریخ تصوف و عرفان | مطالعه در زمینه نژاد شناسی اقوام ایرانی |
زبان شناسی عمومی و تطبیقی و چندین درس متفرقه دیگر |
برنامه های فوق لیسانس و دکتری در زمینه شرق شناسی | |||
فیزیولوژی |
زبانشناسی تطبیقی |
متن شناسی ایرانی |
تاریخ و مردمشناسی |
آنتروپولوژی |
زبانها و ادبیات ایرانی – باستان و میانه |
مردم شناسی اجتماعی |
ادیان ایرانی قبل از اسلام |
تاریخ هنر ایران |
قوم شناسی ایرانی |
گوران و اورامان شناسی |
تالش شناسی |
آذری شناسی |
کردشناسی |
گیلان شناسی |
مازندران شناسی |
مطالعات افغانی |
مطالعات لری و بختیاری |
مطالعات بلوچی |
مطالعات منطقه ای |
جهان ترک و مغول |
قفقاز |
جهان عرب |
شبه قاره هند |
قفقاز شناسی در مقطع دکتری - روابط بین الملل در مقطع کارشناسی ارشد شروع از 10 بهمن ماه شهریه 1800 دلار امریکا مدت دوره 5/2 سال در نیمسال اول زبان انگلیسی و روسی آموزش داده خواهدشد
تحصیل شما در دوره های فوق لیسانس و دکترا این دپارتمان به شما این امکان را خواهد داد تا در طی دوران تحصیل به چند زبان زنده دنیا تسلط پیدا کرده و از نظر مطالعه دروس مختلف و انجام تحقیقات و پژوهشهای خود با روشها و متدولوژی علمی آشنایی حاصل نموده با اندوخته علمی بسیاز مطلوب فارغ التحصیل شوید مدارک این دپارتمان کاملا مورد تایید وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری ایران بوده و در دانشگاه دولتی ایروان با سابقه ای بیش از 80 سال یکی از معتبرترین دانشگاههای منطقه و جهان محسوب می گردد.
تبصره : آموزش همگانی زبانهای خارجی در مقاطع فوق لیسانس و دکترا الزامی بوده و جز واحدهای درسی تلقی می شوند
مدارک مورد نیاز برای ثبت نام در دپارتمان ایران شناسی و شرق شناسی | |
1 |
اصل مدرک لیسانس و اصل مدرک فوق لیسانس با ترجمه یکی از زبانهای ارمنی ، روسی یا انگلیسی |
2 |
گواهی سلامتی و تندرستی پزشکی از یکی از مراکز معتبر بهداشتی |
3 |
یک نسخه از پایان نامه تحصیلی و در صورت وجود تحقیقات و پژوهشهای انجام شده د رطول دوران تحصیلی دانشگاه خود |
4 |
هشت قطعه عکس تمام رخ رنگی 4*6 |
5 |
فتوکپی از صفحات پاسپورت |
6 |
پرداخت شهریه سالیانه برای دوره فوق لیسانی 1800 دلار و برای دوره دکترا 3000 دلار |
توضیح :پرداخت شهریه سالیانه تحت شرایطی خاص و استثنایی و برای تعداد محدودی از دانشجویان قابل تقسیط خواهد بود.
مدت تحصیل دردوره فوق لیسانس دو سال و نیم و مدت تحصیل د ردوره دکترا سه سال تمام به صورت پیوسته و تمام وقت و حضوری خواهد بود.
( می بایست 3/2 کل مدت تحصیل در ارمنستان اقامت داشته باشید )
ضمنا برای دانشجویان فوق لیسانس انتشار یک مقاله علمی از پایان نامه در مجلات مورد تایید وزارت علوم و تحقیقات و فناوری جمهوری ارمنستان و همچنین برای دانشجویان دکترا انتشار حداقل دو مقاله علمی از پایان نامه در مجلات معتبر بین الملل در طول دوران تحصیل الزامی خواهد بود.
نکته مهم : دانشگاه دولتی ایروان یکی از معتبرترین دانشگاههای قفقاز می باشد و کلیه مدارک آن مورد تایید وزارت علوم تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران می باشد.
درمقطع دکترا تمامی رشته ها با شرایط زیر قابل ادامه تحصیل می باشند:
چاپ مقاله در مجلات ISI |
1 |
در صورت 3/2 دوره در شهر محل تحصیل درج کلمه حضوری |
2 |
در صورت حضور داشتن کمتر 3/1 در محل تحصیل درج کلمه غیر حضوری |
3 |
در رشته هایی که نام آن در لیست وزارت علوم نمی باشد می بایست بعد از تهیه فرمهای موجود د رسایت وزارت علوم ارائه شود |
4 |
داشتن مدرک زبان انگلیسی در تایید مدارک تاثیر مثبت دارد. |
5 |
دوره های دکترای غیر حضوری واحدهای نظری با حضور اساتید خارجی و مشارکت استاد راهنمای ایرانی در ایران برگزار میشود و منوط به وکالت نامه محضری و درخواست کتبی دانشجو در رابطه با برگزاری این دوره می باشد که این دوره ها در موسسه دارای مجوز آموزش آزاد عالی ارائه میشود. تمامی دوره های دکترا قابل انتقال به ایران می باشد.
لازم به ذکر است رشته هایی که این موسسه ارائه می نماید مورد تایید وزارت علوم ایران و دانشگاه ارمنستان می باشد.