ايام سوگواري سالار شهيدان برهمه مسلمانان جهان تسليت مي گوييم

 

مرقد حضرت سيدالشهدا (ع) در کربلا

گزارش تصويري 1/ همايش منطقه اي «محمد رسول الله (ص) پيامبر عزت , عدالت وصلح»

سخنراني آيت الله جوادي آملي در همايش ابن ميثم بحراني در قم

حضرت آيت الله جوادي آملي از استادان برجسته حوزه علميه قم در جريان سومين روز از برگزاري همايش بين المللي ابن ميثم بحراني عصر روز چهارشنبه 27/10/85 در جمع انديشمندان و متفكران ايراني و خارجي در مركز علوم اسلامي در قم سخنراني كرد.


به گزارش روابط عمومي سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامي ،آيت الله جوادي آملي با گراميداشت مقدم بزرگواراني كه در برگزاري اين همايش مشاركت داشته اند، از خداوند براي تمامي دست اندركاران همايش موفقيت مسئلت كرد.


 ايشان ابن ميثم بحراني  متوفي به قرن هفتم را حكيمي رباني و عارفي والا دانست كه زمينه ساز حكمت متعاليه نيز بوده  است.وي افزود: ابن ميثم مي دانست كه منطق و ترازوي  ارسطويي توان حمل باري كه او در نظر دارد، ندارد و او در شرح مبسوط خود عرفان نظري رقيقي را با خود دارد. آيت الله جوادي آملي با اشاره به اينكه سخنان ابن ميثم پربركت است، گفت: مرحوم ابن ميثم مي گويد اگر كسي به اندازه يك وجب از حوزه اسلامي فاصله بگيرد هلاك مي شود.


وي  افزود: ابن ميثم آنان را كه در علم اليقين هستند هنوز در راه مي داند و از مقصود دور و آنان را انيس مفهوم مي داند .
آيت الله جوادي آملي تاكيد كرد قرآن ما ر ا به رويت نمي طلبد بلكه به نظر مي طلبد قرآن ابراهيم را اهل رويت مي داند و ميان نظر و رويت همانند نگاه و ديدن تمايز مي نهيم . خداي سبحان ما را به نظر در ملكوت دعوت مي كند.


ايشان افزود ابن ميثم ميان دليل و يقين تمايل مي نهد و همچنين ميان علم اليقين و عين اليقين تمايز مي نهد .


آيت الله جوادي آملي گفت ما در شرايطي قرار داريم كه دشمن در كمين را مي بايد طرد كنيم و از توحيد به وحدت برسيم.
وي در پايان گفت:  وجود پربركت ابن ميثم سعي كرده است كه تعابير وحدت بخش را در شرح نهج البلاغه خود به خوبي بيان كند و آنرا با اهميت بداند .


خاطر نشان مي شود، دومين همايش بين المللي ابن ميثم با حضور جمع زيادي از انديشمندان و متفكران داخلي و خارجي روزهاي 25 تا 27 دي ماه جاري در تهران و قم برگزار شد.

ترجمه نامه به رهبر مسیحیان جهان به زبان فرانسوی

 

 

 

 

Message de félicitation pour le nouvel an au Guide des Chrétiens du monde

Au nom de Dieu le miséricordieux

Son excellence le pape Benoit16

Je salue les Chrétiens du monde pour l'anniversaire de la naissance du prophète de la tendresse.

J'espère que le comportement, la parole et les préceptes des prophètes nous serviront d'exemple.

Aujourd'hui, vous les Chrétiens et nous les Musulmans devons nous unir face à la laïcité, à l'horrible courant anti-spirituel et à ce qui met en en péril la" famille et la morale". Nous devons résister contre l’oubli qui menace les préceptes lumineux des religions.

La sagesse veut que les Musulmans et les Chrétiens évitent toute violence et discorde. En tant que religieux musulman croyant en Jésus et en Mahomet, les messagers de la justice et de la tolérance, j'attends de vous la défense de tous les oppressés du monde et une attention particulière à " l'unité et à la solidarité". Vous occupez la même place qu'occupait Jésus, et le monde entier attend de vous du respect pour toutes les religions, une parole et un comportement qui unisse l'humanité.

Plus d'une fois, j'ai participé à des conférences et des cérémonies de prières dans les mosquées et églises d’Europe. Je vais bientôt partir pour, la France et l'Allemagne, votre pays, la terre des philosophes et des croyants Musulmans et Chrétiens. Je souhaite rencontrer son excellence, lui parler des points communs entre l'Islam et le Christianisme, des douleurs dont souffre l'homme moderne et postmoderne.

Son excellence est peut-être être d’avis avec moi pour dire que l'homme d’aujourd’hui souffre aujourd'hui d’une crise spirituelle, de légitimité, de vérité et d’identité. Il est étranger à lui-même, comme le dit très bien Goethe: " Je suis cette âme qui nie tout". C'est donc aux religieux du monde entier d'avoir des pensées et des programmes en commun.

Le discours que vous avez prononcé dans une université en Allemagne a choqué les Musulmans. Vous êtes peut-être mal conseillé sur l'Islam. J'espère que vous calmerez cette blessure avec des paroles de sagesse et de réconciliation. Je me permets de vous proposer de vous faire conseiller par des religieux musulmans. M'intéressant au bonheur des croyants du monde entier, je suis personnellement prêt à vous donner des conseils sur l'Islam, la religion de " la gratitude, de la sagesse et de la justice". J'en serais honoré.

Prions ensemble pour la paix et le bonheur des Chrétiens et des Musulmans du monde. Prions pour l'arrivé du Sauveur du monde. Que l'homme oublie la guerre, la discorde et la discrimination pour se rappeler la Paix et la Justice.

Sincèrement

Esmaïl Gandomkâr

École Théologique de Qom

فهرست آثار علامه حسن زاده آملي

« به جانم قسم، آنکه خود را از کتب عقلی و صحف عرفانی دور کند، کتابهایی همچون تمهید القواعد، شرح قیصری بر فصوص الحکم و سرح العیون فی شرح العیون و مصباح الانس و شرح محقق طوسی بر اشارات و اسفار و شفاء و فتوحات مکیه، که دستهای نوریه آنها را هدیه نموده اند، همانا {جان} خود را از فهم خطاب محمدی (ص) {قرآن} دور کرده است و آنرا {جان خود را} از نیل به سعادت قصوایش محروم ساخته است. »

ترجمه فرمایش حضرت علامه در تعلیقات بر اسفار

رديف عنوان کتاب
1 نامه ها بر نامه ها
2 ولايت تكويني
3 وحدت از ديدگاه عارف و حكيم
4 مشكاة القدس علي مصباح الانس
5 الهي نامه
6 انسان در عرف عرفان
7 تصحيح و تعليق تمهيد القواعد
8 تصحيح و تعليق رساله تحفة الملوك
9 تصحيح و تعليق شرح فصوص خوارزمي
10 تصحيح و تعليق شرح فصوص قيصري
11 تصحيح رساله مكاتبات
12 رساله نور علي نور در ذكر و ذاكر و مذكور
13 رساله لقاء الله
14 رساله مفاتيح المخازن
15 رساله انه الحق
16 رساله اي در سير و سلوك
17 شرح طائفه اي از اشعار و غزليات حافظ
18 شرح فصوص الحكم
19 كلمه عليا در توقيفيت اسماء
20 قرآن و عرفان و برهان از هم جدايي ندارند
21 عرفان و حكمت متعاليه
22 فص حكمة عصمتيه في كلمة فاطميه
23 نثرالداري علي نظم اللئالي
24 گنجينه گوهر روان
25 نصوص الحكم بر فصوص الحكم
26 معرفت نفس
27 مفاتيح الاسرار لسلاك الاسفار
28 النور المتجلي في الظهور الظلي
29 النفس من كتاب الشفاء ابن سينا (تحقيق)
30 الالهيات من كتاب الشفاء ابن سينا (تحقيق)
31 الاصول الحكميه
32 الحجج البالغه علي تجرد النفس الناطقه
33 ترجمه و تعليق الجمع بين الرايين
34 ترجمه و شرح سه نمط آخر اشارات
35 تصحيح و تعليق شرح اشارات
36 تصحيح و تعليق شفا
37 تقديم و تصحيح و تعليق آغاز و انجام خواجه طوسي
38 تقديم و تعليق رساله اتحاد عاقل به معقول علامه رفيعي قزويني
39 دروس اتحاد عاقل به معقول
40 دررالقلائد علي غررالفرائد ( تصحيح و تعليق بر شرح منظومه )
41 جزوه من كيستم
42 مُثُل و مثال
43 توبه
44 تقديم و تصحيح و تعليق رساله قضا و قدر محمد دهدار
45 تقديم و تصحيح و تعليق كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد
46 رساله امامت/رساله في الامامة (در هشت رساله عربي )
47 رساله حول الرويه
48 رساله خيرالاثر در رد جبر و قدر
49 قرآن هرگز تحريف نشده/فصل الخطاب في عدم تحريف كتاب رب الارباب
50 انسان و قرآن
51 تصحيح خلاصة المنهج ملافتح الله كاشاني
52 مصادر و ماخذ نهج البلاغه
53 انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه
54 تصحيح نهج البلاغه
55 تصحيح سه كتاب ابي الجعد،نثراللئالي،طب الائمه
56 تكملة منهاج البرائه از جلد 15 الي 19 در شرح نهج البلاغه
57 حكمت عملي يا اخلاق مرتضوي
58 رساله اي در اربعين
59 شرح چهل حديث در معرفت نفس
60 اضبط المقال في ضبط اسماء الرجال
61 وجيزه اي در ترجمه و شرح زندگاني علامه طباطبائي
62 وجيزه اي در مناسك حج ( در ده رساله فارسي )
63 تعليقات علي العروة الوثقي
64 القطب و المنطقه
65 استخراج جداول تقويم
66 استيعاب الوجوه الممكنه في صنعة الاصطرلاب
67 تصحيح و تعليق الدر المكنون و الجوهر المصون
68 تصحيح و تعليق اكرمانالاوس
69 تصحيح و تعليق تحرير مجسطي بطلميوس به تحرير خواجه طوسي
70 تصحيح و تعليق تحرير مساكن ثاوذوسيوس
71 تصحيح و تعليق تحرير اصول اقليدس
72 تصحيح و تعليق تحرير اكرثاوذوسيوس
73 تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بر بيست باب
74 تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بر زيج الغ بيك
75 تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بر زيج الغ بيك
76 تصحيح و تعليق شرح چغميني
77 تعليقه بر رساله قبله مولي مظفر
78 دروس هيئت و ديگر رشته هاي رياضي
79 دروس معرفة الوقت و القبله
80 دروس معرفت اوفاق
81 رساله تعيين سمت قبله مدينه
82 شرح زيج بهادري
83 شرح قصيده كنوز الاسماء
84 مصادر اشعار ديوان منسوب به اميرالمومنين (ع)
85 امثال طبري
86 تصحيح و اعراب اصول كافي
87 تصحيح گلستان سعدي
88 تصحيح كليله و دمنه
89 تقديم و تصحيح و تعليق نصاب الصبيان
90 تعليقه بر باب توحيد حديقة الحقيقة
91 تعليقه بر قسمت معاني مطول
92 ديوان اشعار
93 قصيده ينبوع الحيوة ( ضميمه در رساله جعل )
94 مجموعه مقالات
95 هزار و يك نكته
96 هزار و يك كلمه - جلد اول
97 هزار و يك كلمه - جلد دوم
98 هزار و يك كلمه - جلد سوم
99 هزار و يك كلمه - جلد چهارم
100 هزار و يك كلمه - جلد پنجم
101 هزار ویک کلمه - جلد ششم
102 هشت رساله عربي
103 تقديم و تصحيح و تعليق خزائن
104 ده رساله فارسي
105 يازده رساله فارسي
106 در آسمان معرفت
108 كشيكل
109 نهج الولایه
110 طب و طبیب و تشریح
111 صد کلمه در معرفت نفس
112 صحیفه زمردین در سخنان سیدالساجدین
113 ادله ای بر حرکت جوهری

«حديث اخلاقى: معاشرت با همسايگان»

مقدّمه:
در اسلام بحث مفصّلى در آداب معاشرت با همسايگان داريم كه نشانه عواطف اسلامى است و به قدرى به همسايه اهميّت داده شده كه همرديف خويشان شمرده شده است. حضرت على(عليه السلام) در بستر شهادت مى فرمايد:
الله الله فى جيرانكم ... حضرت به قدرى به اين امر سفارش مى فرمود كه بعضى گمان مى كردند كه شايد حضرت بفرمايد همسايه از همسايه ارث هم مى برد، البتّه ولو ارث نمى برند ولى همرديف خويشاوندان هستند.



از بين احاديث متعدّدى كه در اين زمينه وارد شده دو حديث را بيان مى كنيم:
متن و ترجمه احاديث:
قال الصادق(عليه السلام): حسن الجوار يزيد فى الرزق(1)
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: همسايگى خوب، رزق را افزايش مى دهد.
عن عبدصالح(2) قال: ليس حسن الجوار كفّ الأذى ولكن حسن الجوار صبرك على الأذى.(3)
امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: همسايگى نيكو به اين نيست كه همسايه ات را ناراحت نكنى بلكه به اين است كه بر اذيّت همسايه صبر كنى.
شرح احاديث:
مطابق روايت اوّل امام(عليه السلام) مى فرمايد: همسايگى خوب رزق را افزايش مى دهد كه اين از بركات الهى است و ما دليل آن را نمى توانيم بفهميم چون يك رابطه معنوى ماوراى طبيعى است ولى مى توان يك توجيه طبيعى براى آن بيان كرد چرا كه وقتى همسايه ها خوب باشند با هم همكارى مى كنند و همكارى در تمام امور مايه پيشرفت است.
مطابق روايت دوّم حسن جوار و همسايگى خوب به اين است كه اگر از همسايه به تو ناراحتى رسيد، تحمّل كنى چون در عالم همسايگى ممكن است مشكلاتى هم پيدا شود، مثلا جشن يا عزايى است كه مشكلات ايجاد مى كند و بايد تحمّل نمود و يا تعميراتى انجام مى دهد كه ممكن است عبور و مرور مشكل شود كه در همسايگى اين امور طبيعى است و حسن جوار به اين است كه اين امور را تحمّل كنى، چون امروز اين مشكلات براى همسايه توست و فردا تو اين مشكلات را خواهى داشت.
اگر همسايه ها خوب باشند به فرياد هم مى رسند و چه بسا رابطه همسايه ها با هم باعث نجات عدّه زيادى مى شود.
اسلام بر خلاف سخن ناآگاهان و دشمنان، بر محور عواطف و رحمت دور مى زند و همسايه را در حكم خويشاوندان مى داند و سفارش او را مى كند.
در دنياى امروز عواطف مرده و همسايه كالعدم است، به گونه اى كه گاه بيست سال ديوار به ديوار هم هستند و همديگر را نمى شناسند. در بعضى از شهرهاى بزرگ ما هم كم كم اين فرهنگ حاكم مى شود. دنياى مادّى دنياى مرگ عواطف است كه گاه نسبت به فرزندان خودشان هم اين گونه اند.
بايد نسبت به همسايگان محبّت كنيم تا بفهمند تعليمات اسلام چگونه است و بايد در مشكلات همسايه ها همدردى كرد و به آنها رسيدگى نمود.

برگرفته از: سايت آيت الله مکارم شيرازي

اتحاد مسلمين از مسائل ضروري امروز جهان اسلام است

اتحاد اسلامي بين مسلمين، ارتباط، گفتگو و تبادل اطلاعات مسائل روز بين علماي شيعه و سني امروزه از مسائل ضروري جهان اسلام است.
به گزارش روابط عمومي سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامي ، حجت الاسلام والمسلمين مولوي اسحاق مدني عصر امروز (يكشنبه) در نخستين هم انديشي علماي اهل تسنن و تشيع با اعلام اين مطلب، افزود: وظيفه ما تنها اين نيست كه بياييم راههايي كه به ما ضرر مي زند در كشورمان بررسي كنيم بلكه بايد با علماي اهل سنت جهان اسلام ارتباط، تبادل و گفتگو داشته باشيم.
مشاور رئيس جمهور در امور اهل تسنن و رئيس شوراي عالي تقريب بين مذاهب اسلامي با اشاره به اعدام صدام جنايتكار اظهار داشت آمريكاييان و استكبار جهاني از اين مسئله دستاويزي براي توطئه و تفرقه بين شيع و سني استفاده مي كنند اين موضوع از ضعف رهبران و علماي مسلمين است و روشنفكران و علماي جهان اسلام با هوشياري بايد اينگونه توطئه ها را خنثي كنند.وي گفت: علماي اسلام بايد توجه داشته باشند همانطور كه ما براي اتحاد و همبستگي اسلامي و خنثي كردن توطئه دشمنان اسلام تلاش مي كنيم آنها هم براي سود و اهداف خود برنامه ريزي و تلاش مي كنند.
مولوي اسحاق مدني با اشاره به اينكه دو نكته را بايد در تلاش براي اتحاد و همبستگي اسلامي رعايت كنيم افزود: اولا حركتي را كه انجام مي دهيم اخلاص داشته باشيم ثانياً به موازات تلاش براي اتحاد بين شيعه و سني در داخل، تماسها، ارتباطمان را با افراد با نفوذ و شخصيت هاي برجسته جهان اسلام در خارج از كشور تقويت كنيم تا با گفتگو و تبادل نظر، سوء تفاهمات را مرتفع كنيم.
مشاور رئيس جمهور در امور اهل تسنن وجود نظام جمهوري اسلامي را بهترين الگو براي اتحاد شيعه و سني در جهان عنوان كرد و گفت: امروز به بركت اين نظام بهترين فرصت براي اتحاد جهان اسلام وجود دارد و بايد به اين نكته ظريف توجه كرد كه از اتحاد شيعه و سني امروز در دنيا چه كسي سود مي برد.
وي بااشاره به شرايط بحراني منطقه بويژه عراق وظيفه علماي اسلام ، حوزه هاي علميه و مسولان نظام را در خنثي كردن توطئه هاي دشمنان اسلام سنگين دانست.
لازم به ذكر است نخستين هم انديشي علماي اهل تسنن و تشيع عصر امروز (24/10/85 يكشنبه ) با حضور جمع كثيري از علماي شيعه و سني در حسينيه الزهراء (س) واقع در مجتمع امام خميني (ره) برگزار شد.

هنرمندان ايراني-استاد محمدرضا شجريان

 تولدم روز اول مهر ماه سال یکهزارو سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده ای که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود وتنديس جشن خانه سينما به استاد شجريان اهدا شد از خواندن در جمع پرهیز داشته ، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده اند می خوانده است. پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می کند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن قرآن تربیت کردکه از جمله خود اینجانب است.

تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت . در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم. یک سال بعد ازدواج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود. همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم.

از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم و از هر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم.  به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد "برنامه گلها" و برنامه "ساز تنها" را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یار غار من.
چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم امد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.

همان ابتدای کار هم صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردمآن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم

در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم.
سال 1345 خورشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود امدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد اقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابدا.
جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد.

سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در " سه گاه " خوانده بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای من به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید.
با سپاس از دلسوزی های ابولحسن کریمی و محبت های دکتر شریف نژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی .

برگرفته از:شرکت فرهنگي هنري دل آواز

ادامه نوشته

آمار کشور بازديدکننده ها

آمار کشور بازديدکننده ها
رتبه کشور تعداد ورودی درصد
1 جمهوری اسلامی ايران

227

91.53%

2 آلمان

16

6.45%

3 انگلستان

2

0.8%

4 امريکا

1

0.4%

5 فرانسه

1

0.4%

بقيه کشورها

1

0.4%

مجموع

248

100%


 

امام على عليه‏السلام:

 رُبَّ عَزيزٍ اَذَ لَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَليلٍ اَعَزَّهُ خُلْقُهُ؛(بحارالأنوار، ج 71، ص 396، ح 79. )
چه بسا عزيزى كه اخلاق بدش او را ذليل و چه بسا ذليلى كه اخلاق خوبش او را عزيز كرد.

عَوِّدْ نَفْسَكَ حُسْنَ النِّيَّةِ وَ جَميلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِكْ فى مَباغيكَ النَّجاحَ؛(غررالحكم، ح 6236. )
خودت را به داشتن نيّت خوب و مقصد زيبا عادت ده، تا در خواسته‏هايت موفق شوى.

MONITORING MIDDLE EAST STUDIES OF CAMPUS

Seyyed Hossain Nasr
"The statements, not only of the Pope, but similar statements, themselves are acts of violence to the sacred realities that another civilization holds very dear."

Seyyed Hossain Nasr, University Professor of Islamic Studies at George Washington University, speaking on the Diane Rehm radio show on September 19, 2006 in a discussion of Pope Benedict XVI's recent lecture at the University of Regensberg, (link to source)

Mansour Farhang
"If you put a gun to my head and said choose between Ahmadinejad and Bush, I might say, 'Shoot.'"

Mansour Farhang, a professor of international relations and Middle Eastern politics at Bennington College, as quoted in the October 13, 2006 Chronicle of Higher Education.

ادامه نوشته

نظرات خوانند گان

1-     خوب است این نامه را در جاهای دیگر و به زبانها دیگر هم انتشار بدهید، بلکه گوش شنوایی پیدا شود. خوشبختانه هنوز نسل آزادگان جهان ور نیفتاده است و امیدی هست. انشاا..

2-     سلام بجای آقای خسروناقد بهتر بود کتابهای استادگلستانی را می گذاشتیدو دکتر بهزاد و ظروفی.

متشکرم

3-     سلام علیکم
راهنمایی های شما بسیار ارزشمند است / انشا’ا.. که ایشان (پاپ) کمی در افکار و عقاید خود تجدید نظر کند
موفق باشید .

4-     استاد گندمکار گرامی! خوشا بحال شما که دوستانی ارجمند و فرهيخته چون استاد خسرو ناقد داريد. آفرين بر اين مرد که اين همه آثار باارزش از خود بجا گذاشته است. بنده با ديدن مقالات ارزشمند ايشان مانند تشنه ای که به چشمه آب زلالی رسيده هر قدر در توانم بود از اين چشمه سار بهره بردم و آفرين و صد آفرين گفتم. خداوند پشت پناه مردمان بافرهنگ و آزاده باد! با احترام و تشکر. کرامت صمدی

5-     سلام . برای اولین بار وبلاگ پربارتان را دیدیم . این دیدیم به خاطر این بود که ما دو نفر هستیم و دنبال منابعی جهت تحقیق پیرامون فلسفه اسلامی و مقایسه آن با فلسفه ادیان هستیم. اگر مایل باشید خوشحال می شویم با هم دیالوگی در این زمینه داشته باشیم و از تجاربتان بهره مند شویم . لطفن در صورت امکان با این شماره ها تماس بگیرید تا بیشتر با هم آشنا شده و زمینه همکاری فراهم شود .

6-     سلام حاج آقای گندم کار، پورطبابایی هستم، سردبیر خبرگزاری آینده روشن، چند وقتی است که سری به ما نزدید. اگر مطلب جدیدی داشتید یا مقاله ای که ما منتشر نکرده ایم، مشتاقانه آماده انتشار هستیم. در ضمن اگر وقت داشتید، مصاحبه ای هم با شما داشته باشیم، خوشحال می شویم. امیدوارم که حضرت عالی را زیارت کنیم. با تشکر. پورطباطبایی

محضر نورانی پرفسور سید حسین نصر

هوالعلیم 

محضر نورانی پرفسور سید حسین نصر

با سلام  و درود فراوان به پیشگاه آن دانشمند فرزانه و محقق توانا

از کوچه پس کوچه های تهران شهر خاطره های  دوران کودکی شما با شما تماس می گیرم .زمستان است و شدیدا برف می بارد . برف کاملا قله های دماوند را سفید پوش کرده است .حدود چند ماه است . دنبال آدرس اینترنتی آن سالک طریق معنویت و معرفت می باشم  تا با جستجوی زیاد در اینترنت عاقبت موفق شدم . اینجانب از روحانیون ایرانی کرد کرمانشاهی می باشم.در حوزه و دانشگاه به تدریس اشتغال دارم . حدود چند سالی است با مراکز اسلام شناسی و ایران پژوهی اروپا علی الخصوص آلمان و فرانسه تردد و ارتباط علمی دارم .
زمینه تحقیقاتی و مطالعاتیم : عرفان و ادیان / کلام و فلسفه ( فلسفه تطبیقی اسلام وغرب ) می باشد.
در باب ایران شناسی  / هند شناسی / آفریقا شناسی  و موسیقی و هنر ایرانی / مطالعات / مقالات / سخنرانی و تالیفاتی دارم .
در شبکه های تلویزیونی ایران و اروپا به عنوان کارشناس و بحاث مباحث فکری شرکت داشته و دارم .
از دانشمندان بزرگ ایران واروپا : علامه سید جلال الدین آشتیانی /علامه حسن زاده آملی / آیت الله جوادی آملی / هنرمند والا علی اشرف والی / علامه احمد فردید/ پرفسور آنه ماری شیمل / پرفسور عبدالجواد فلاطوری / علامه بزرگ کرد ستان ایران  سید طا هر هاشمی / علامه بزرگ کردستان عراق ملا عبدالکریم مدرس / استفاده نموده  در مباحث ملل و نحل در ایران آیت الله جعفر سبحانی ودر اروپا با پرفسور جی کرین بروک هلندی و در موسیقی شناسی با میسیو ژان دورینگ فرانسوی ودؤ نسخه شناسی با پرفسور مارزلف آلمانی  ارتباط علمی دارم .
بصورت جدی از آثار شما بسیار بسیار استفاده نموده ام وبارها در جلسات کنفرانسها و چه در رسانه ها و چه در دانشگاه ها از سلسله سخنرانیهای شما در گیفورد کتاب مستطاب معنویت و معرفت استفاده فراوان برده ام .همچنین کتاب علم در اسلام که هر دو به فارسی سلیس ترجمه شده است . و آخرین کاری که در باره شما مطالعه نمودم تجلی امر قدسی در معرفت / مصاحبه های رامین جهانبگلو با شما می باشد .
نظریه ای دارم بنام ( جهل مقدس ) که بعد از دریافت جواب این پیام از طریق ان استاد معنوی تقدیم خواهد شد . بسیار خوشحال خواهم شد از نظریات علمی و حکیمانه شما بهره مند شوم .حضور معنویتان در جهان مدرن ودر زادگاه آن خورشید تابان در آسمان معرفت همیشه پر نور باد.

برای شما و خانواده عزیزتان سلامت و سعادت از خدای سبحان خواستارم .

 
 اراتمند  اسماعیل گندمکار

 


على(عليه السلام) از نگاه دانشمندان و نويسندگان

شخصيت ممتاز و ارزنده مولاى متقيّان اگرچه بيش از ساير نوابغ بشرى مورد تحليل و ارزيابى قرار گرفته است ولى باز درباره اش ناگفته هاى بسيار وجود دارد و بى گمان كلك و زبان نويسندگان و گويندگان از بازگويى برازندگى هاى شخصيّت يگانه صاحب نهج البلاغه همچنان ناتوان و قاصر مانده است.( )
حازَ الفضائِلَ و المناقِبَ كُلَّها أنّى يُحيطُ بِمَدْحِهِ الأسفارُ( )
«او حايز تمام فضايل و منقبت ها شد. كتاب ها كجا مى توانند بر مدح و ستايش او احاطه يابند؟»
از آن جا كه پژوهندگان وادى معرفت درباره اثر گران سنگ و پربهره نهج البلاغه سال هاى متمادى سخن گفته و قلم رانده اند، درباره ابعاد وجودى و گونه هاى شخصيّتى امام على(عليه السلام) نيز كتاب ها و منقبت نامه هاى بسيار پرداخته اند، به طورى كه عبدالفتّاح عبدالمقصود، نويسنده صاحب نظر و متفكر مصرى، يادآور اين نكته است كه اگر كتاب هاى نوشته شده به نام «مناقب علىّ بن ابيطالب(عليه السلام)» را در يك محل جمع آوريم، خود كتابخانه اى بسيار مجلّل و كم نظير خواهد شد.
مسلمانان از بدو پاگرفتن اسلام با پيروى از كلام خداوندى كه بارها مردمان را به كسب دانش فراخوانده و يا دانشمندان را در مقامى غير از نادانان قرار داده است، رفته رفته در وادى دانش اندوزى ثابت قدم گشتند و با پيمودن مدارج علمى پايه هاى عظيم اسلامى را پى ريختند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نهج البلاغه در مناسبت هاى گوناگون مردمان را به فراگرفتنِ دانش ـ اگرچه از سوى كافران باشد ـ دعوت فرموده و بارها با كلمات استوار خود ثابت قدمان عرصه دانش و راسخان در علم را ستوده است:
هَلَكَ خُزّانُ الاموالِ وَ هُمْ اَحْياءُ و الْعُلَماءُ باقُونَ ما بَقِى الدَّهْرُ، أعْيانُهُمْ معقودَةُ و اَمثالُهُمْ في القلوبِ موجودةٌ»;( ) گردآورندگان دارايى ها در همان حال كه زنده اند، مرده اند و دانشمندان پايدارند تا روزگار پايدار است. جسم هاى آن ها گم شده امّا نقش هايشان بر صفحه دل ها موجود است.
نويسندگان و محققان دانش دوست و پاره اى از افراد از همان دوره زندگانى امام على(عليه السلام) شيفته شخصيت درياسان او شدند و فضايل او را اگرچه ديگران دشمنكام نخواستند، در ضمن سخنان و يا نوشته هاى خود جاودانه كردند. تا آن جا كه با هرچه دور شدن از زمان شهادت حضرت در مسجد كوفه تا اين عصر روز به روز بر شمار دوستداران و ارادتمندان وى افزوده مى شود. ابوالعَيْناىِ شاعر گفته است: «اگر من بخواهم فضايل تو را بازگويم چنان است كه به هنگام ظهر از روشنى روز خبر دهم كه بر هيچ كس پوشيده نيست.»( )
خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: «اِنَّ الّذينَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلَ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُداً.» (مريم: 96); همانا كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، خداوند به زودى براى آنان دوستانى نيكو قرار مى دهد.( )
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز مى فرمايند: «على(عليه السلام) در قول و فعل خود از معصيت به دور است. هر سخنى كه گويد و هر كارى كه كند با دعوت دينى مطابقت دارد و داناترين مردم به معارف و شرايع اسلام هموست.»( )
خواجه نصيرالدين توسى، رياضى دان و فيلسوف بزرگ اسلامى، در كتاب تَجْريد الاعتقاد از اميرالمؤمنين(عليه السلام) اين چنين ياد مى كند:
«على(عليه السلام) داناتر از همگان بود. او حدسى نيرومند داشت و هميشه همراه رسول(صلى الله عليه وآله) بود. بخشش او از همه افزون بود و پس از پيغمبر پارساترين و فرزانه ترين مردم به شمار مى آمد. ايمانش بر همه مقدّم و سخنش از همه فصيح تر و انديشه اش از همه محكم تر بود. او سرچشمه فياضى بود كه دانشمندان دانش هاى خود را به او استناد مى دادند.»( )
فخرالدّين رازى، مفسّر دانشمند و خبير اسلامى، كه درباره نهج البلاغه شرح ناتمامى هم به او نسبت مى دهند، درباره على(عليه السلام) چنين اعتقادى دارد: «هر كس در دين پسر ابوطالب را پيشواى خود قرار دهد، همانا رستگار شده است. چون پيامبر درباره اش فرمود: خدايا! على هرگونه باشد، حق را بر محور وجودش بچرخان.»( )
در صحيح مسلم آمده است: «دوست داشتن على(عليه السلام)نشانه ايمان و دشمن داشتن او نشانه نفاق است.»( )
احمد بن حنبل شيبانى معروف به «ابن حنبل» مى گويد: «درباره هيچ يك از صحابه رسول الله(صلى الله عليه وآله) به اندازه على بن ابى طالب(عليه السلام) فضايل نقل نشده است.»( )
ميخاييل نعيمه، دانشمند مسيحى عرب، معتقد است: «هيچ مورّخ و نويسنده اى هر اندازه هم از نبوغ و رادمردى ويژه برخوردار بوده باشد، نمى تواند قيافه كاملى از انسان بزرگى مانند پيشوا على(عليه السلام) را در مجموعه اى كه داراى هزار صفحه باشد، ترسيم نمايد و دورانى پر از رويدادهاى بزرگ مانند دوران او را توضيح بدهد.»( )
جبران خليل جبران، نويسنده پرشور مسيحى، مى گويد: «به عقيده من فرزند ابى طالب نخستين كسى بود از عرب كه با روح كلّى جهان ارتباط برقرار كرد و با آن هم نشين شد. هر كس شيفته او گشت، شيفتگى او وابسته به فطرت است و هر كه به دشمنى او پرداخت، از ابناىِ جاهليّت است. على(عليه السلام) هنوز پيام خود را به طور كامل به سراسر جهان نرسانده بود كه به سراى جاويد شتافت. مرگ على مانند مرگ پيامبران روشن بين بود; همان پيامبرانى كه به شهرى روى مى آوردند و با مردمانى مى زيستند كه هرگز شايسته آنان نبودند.»( )
ايلياپا وليج، مورّخ و خاورشناس روسى، در كتاب «اسلام در ايران» شخصيت اميرالمؤمنين را اين گونه تفسير مى كند: «على(عليه السلام)پرورده محمّد(صلى الله عليه وآله)و عميقاً به وى و امر اسلام وفادار بود. على تا سرحدّ شور و عشق پاى بند دين بود. صادق و راستكار زيست و در امور اخلاقى همواره خرده گير بود. هم سلحشور بود و هم شاعر، و همه صفات لازمه اولياءاللّه در وجودش جمع شده بود.»( )
هنگامى كه آراء و نوشته هاى دانشمندان مسيحى را درباره اميرمؤمنان(عليه السلام) بررسى مى نماييم، بى ترديد با دريايى از شگفتى تعبير روبه رو مى شويم. اين تعابير ارزنده، به تصريح اكثريّت از صداقت نفس و ارادت خالص آن ها حكايت مى كند و اين كه انديشمندان معاصر معتقدند كه «على(عليه السلام) و كتاب او در ميان مسلمانان غريب و تنهاست»( ) و يا اين كه «ما شايستگى شناخت على(عليه السلام) را از دست داده ايم و شناخت او را از مغزهاى ما برده اند»( )، قولى به تمام پذيرفتنى و مطابق با حقيقت تواند بود.
با در نظر آوردن تحقيقات بسيار و كارساز مسلمانان باز بايد بر اين نكته اذعان كنيم كه سهم غيرمسلمانان با انصاف و دانادل در شناخت و شناسانيدن چهره ناب علوى و كتاب ارجمندش اگربيش تر و پرمايه تر از مسلمانان نباشد، بى گمان كم تر از آنان و ساير پژوهندگان نخواهد بود. و در اين باره كوشش هاى جدّى و تا حدودى آگاهانه آنان اين ادّعا را ثابت مى كند.
جرج جرداق مسيحى در كتاب بسيار ارزشمند «امام على(عليه السلام)، صداى عدالت انسانى» پس از آن كه قهرمانى هاى امام
را با قلم تواناى خويش توصيف مى كند و شمّه اى از فضايل او را بازگو مى نمايد، در خطاب به روزگار مى گويد: «آه! اى دنيا! چه مى شد اگر قواى خود را جمع مى كردى و توانت را براى بار ديگر در يك جا متمركز مى نمودى و در هر عصر و زمان يك نفر مانند على(عليه السلام) را كه در عقل و خرد و منطق و بيان و حماسه و شجاعت با او همپايه بود، براى بشريّت به ارمغان مى آوردى!»( )
من آدمى به لطف تو هرگز نديده ام اين صورت و صفت كه تو دارى فرشته اى!
نرسيسيان يكى ديگر از فضلاى مسيحى معتقد است: «اگر امروزه اين خطيب بزرگ بر منبر كوفه پاى مى نهاد، مى ديديد كه مسجد كوفه با آن پهناوريش از سران و بزرگان اروپا موج مى زد. آنان مى آمدند تا روحشان را از درياى بى انتهاى دانش او سيراب سازند.»( )
توماس كارلايل، فيلسوف انگليسى و صاحب كتاب «الأبطال» عاشقانه و دردمندانه از على(عليه السلام) ياد مى كند: «ما چاره اى نداريم به غير از آن كه على(عليه السلام) را دوست داشته باشيم; چه، او جوانمردى بلند قدر و نيك نفس بود. از سرچشمه وجدانش مهر و نيكويى سرازير مى گشت و از دلش شعله هاى دلاورى و شجاعت زبانه مى كشيد. در كوفه ناگهان به حيله كشته شد و شدت عدالتش موجب اين جنايت گشت; چه او هر كس را چون خودش عادل مى پنداشت. هنگامى كه درباره قاتلش گفتوگو مى شد، گفت: اگر زنده ماندم،خود مى دانم با او چه رفتارى پيشه سازم و اگر درگذشتم كار با شماست: اگر خواستيد قصاص كنيد و ضربت شمشيرش را به ضربتى سزا دهيد و اگر توانستيد درگذريد! كه اين به تقواى الهى نزديك تر است.»( )
كارلايل اين سخن را از نهج البلاغه به عاريت گرفته است; چرا كه حضرت در نامه بيست و سوم كه در واقع آخرين وصيّت نامه او به شمار مى رود، درباره پسر ملجم وصيتى نموده كه به راستى ابناىِ بشر را به تعجّب وامى دارد.
اگر تمام فرهنگ نامه ها و تاريخ هاى سرنوشت ساز بشرى را با ذرّه بين تحقيق، سطر به سطر جستوجو كنيم، اگر سرگذشت بزرگان و نوابغ را با تمام جزئيّاتش در نظر آوريم، اگر تمام آفريده هاى ذى شعور الهى را فرد به فرد مورد مطالعه و بررسى قرار دهيم و اگر همه زندگى نامه هاى انسان هاى كامل و بى نقص را صفحه به صفحه ورق بزنيم ... بدون ذرّه اى شك و ترديد هرگز نخواهيم توانست سخنانى به اقتدار و عظمت و در عين حال به مظلوميت اين وصيّت نامه بيابيم! آن هم وصيت نامه اى كه از سوى امير و فرمانروايى نوشته شده و لااقل مقتضاى طبيعى مقام و حكومت حكم مى كند كه لحن آن آمرانه، مقتدرانه و جبّارانه باشد: «وَصيّتى لَكُمْ أنْ لاتُشرِكوا باللّهِ شيئاً و محمّدٌ صلّى اللّه عليه و آله. فَلا تضيّعوا سُنَّتهُ. أقيموا هذين العمودين و اَوْقِدوا هذين المصباحين و خلاكُمْ ذَمٌّ. أنا بالأمْسِ صاحِبُكُمْ والْيومَ عِبرةٌ لَكُّمْ وغداً مفارقِكُمْ. اِنْ اَبقَ فَأنَا ولىُّ دَمى وَ اِنْ افْنَ فَالفناءُ ميعادى. وَ انْ اَعْفُ فالعفوُ لي قربةٌ و هُو لَكُمْ حسنةٌ. فَأعفوُا "الا تُحبُّونَ أنْ يَغْفِراللّهُ لَكُمْ".»;( ) سفارش من به شما اين است كه براى خداوند شريك قايل نشويد و سنّت محمّد(صلى الله عليه وآله)را تباه نسازيد. اين دو ستون (توحيد و نبوت) را به پا داريد تا از هر نكوهشى در امان مانيد. من ديروز يار و هم نشين شما بودم و امروز مايه عبرتتان هستم و فردا از شما جدا خواهم بود. اگر ـ از اين ضربت پسر ملجم ـ جان به سلامت بردم، خودم صاحب خونم هستم و اگر مُردم همانا مرگ وعده گاهِ ديرين من است. اگر وى را ببخشم، اين بخشش باعث نزديكى من به خداست ـ و اگر شما عفو كنيد ـ براى شما نيكوكارى است. پس از او درگذريد! «آيا دوست نداريد كه خداوند نيز شما را بيامرزد!
طه حسين در كتاب سودمند خود از اميرالمؤمنين اين چنين ياد مى كند: «على(عليه السلام)در بازارها قدم مى زد و مردم را به تقوا مى خواند. روز حساب را به يادها مى آورد و در خريد و فروش مراقب اهل بازار بود. او از همه غرور مايه هاى مقام پرهيز داشت و هرگاه مى خواست چيزى براى خود بخرد، جستوجو مى كرد تا در ميان بازار كسى را يابد كه او را نشناسد. چون دوست نداشت فروشنده به خاطر مقام و منصب در حق او رعايتى بكند. على(عليه السلام)از خود خشنود نبود، مگربه هنگامى كه حق جامعه و مردم را ادا كرده باشد ... على(عليه السلام)حتى براى يك لحظه هم خدا را فراموش نمى كرد. آرى، او هم امام بود و هم معلم.»( )
خليل بن احمد فراهيدى، نحودان و واضع علم عروض، دليل امامت و پيشوايى على(عليه السلام)را در بى نيازى او از مردم مى داند: «بى نيازى پسر ابوطالب از ديگران و نياز همه به او دليل اين است كه او امام همگان است.»( )
و امّا يكى ديگر از شيفتگان شخصيت والاى علوى شبلى شُميّل، از پيشتازان مكتب مادّيگرى است كه اين چنين زيبا و گزيده به وصف حضرت مى پردازد: «الامامُ علىّ بن ابيطالب عَظيمُ العُظماءِ، نُسخةٌ مُفْردةٌ لَمْ يَرَلها الشَّرْقُ و لاالغربُ صورةً طِبْقَ الأصل، لاقديماً و لاحديثاً»; امام على بن ابى طالب، بزرگ بزرگان، يگانه نسخه اى است كه خاور و باختر در گذشته و حال، صورتى ديگر از آن كه مطابق با اصل باشد، به خود نديده است.( )
و شهريار، شاعر پرآوازه معاصر چه زيبا و در خور اين گفته شُميل را به زيور نظم آراسته است:
على(عليه السلام) است نسخه فردى كه شرق و غرب جهان دگر نديد سوادى از او مطابق اصل( )
در اين جا سخن خود را با گفتار محقّقانه شارح معتزلى، ابن ابى الحديد، كامل مى كنيم. وى در مقدّمه شرح نهج البلاغه پس از نقل سخنانى درباره نَسَب و پيشينه اميرالمؤمنين چنين مى نويسد: «... اما فضايل آن حضرت به چنان عظمت و اشتهارى رسيده و آن چنان در همه جا منتشر شده است كه نمى توان متعرّض بيان آن شد ... و اينك من چه بگويم درباره بزرگ مردى كه دشمنان نتوانستند فضايل او را پوشيده دارند. و تو ]خواننده [مى دانى كه بنى اميّه در خاور و باختر جهان بر پادشاهى چيره شدند و با تمام مكر و نيرنگ در خاموش كردن پرتو على(عليه السلام)كوشيدند و بر ضد او تبليغ كردند و براى او عيب هاى نكوهيده تراشيدند و بر همه منبرها او را لعن كردند و ستايشگرانِ او را نه تنها تهديد كردند كه به زندان افكندند و كشتند و از روايت هر سخن و حديثى كه دربردارنده فضيلتى براى او بود و يا خاطره او را زنده مى كرد، جلوگيرى نمودند. حتّى از نام گذارى كودكان به نام على ممانعت كردند. و همه اين كارها به برترى و علوّ مقام او افزود و بايد گفت نام و ياد على همانند مشك معطرى بود كه هر چه آن را مى پوشاندند، باز بوى عطرش به مشام مى رسيد...
و من چه بگويم درباره مردى كه يهود و نصارا با آن كه نبوّت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را تكذيب مى كنند، او را دوست دارند و فلاسفه با آن كه با اهل شريعت در ستيزند، او را تعظيم مى كنند و پادشاهان روم و فرنگ صورت او را در كليساها و پرستشگاه هاى خود در حالى كه شمشير حمايل كرده و براى جنگ دامن به كمر زده است، تصوير مى كنند و پادشاهان ترك و ديلم صورت او را بر شمشيرهاى خود نقش مى زنند.
و من چه بگويم درباره مردى كه هر كس دوست دارد با انتسابش به او بر حسن و افتخار خويش بيفزايد، تا آن جا كه ارباب فتوّت نيز خود را به او منتسب مى كنند...»( )
آرى، بدخواهان و دشمنان على(عليه السلام) در طول تاريخ هرگز نتوانستند شعله عشق و خاطره او را از قلب ها و يادها بزدايند; چه، خداوند نخواسته است تا نور خويش به خاموشى گرايد: «يُريدُونَ أنْ يُطْفِؤا نُورَ اللّهِ بأفْواهِهِمْ وَ يأبَى اللّهُ إلاّ أنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الكافِرونَ.» (توبه: 33); مى خواهند نور خدا را با دهان ها ـ و سخنانشان ـ خاموش كنند و خداوند نمى پذيرد جز آن كه نور خويش را كامل نمايد، هر چند مودر پسندِ كافران نباشد.
پاورقيها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

عليّ بن ابي طالب عليه السلام در كتب و نوشته هاي پيامبران الهي


    از منابع مهمّي كه در زمينه شناخت عظمت و شخصيت معنوي حضرت علي عليه السلام وجود دارد، كتب و نوشته هاي پيامبران گذشته است. بدون شك وقتي كه خداوند سبحان، نام پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم و علي عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام را به اوّلين انسان و اولين پيامبر، يعني آدم عليه السلام آموزش مي دهد، قطعاَ اين اسامي مقدّس را براي جميع پيامبران بعد از او بيان فرمده است. زيرا بر اساس روايات صريحي كه وارد شده، انوار مطهّر اين افراد برجسته قبل از خلقت بشر، خلق شده است. تا در آينده به عنوان بهترين و شايسته ترين كساني كه كاملترين شيوة تكامل را به انسانها اموزش خواهند داد، قدم بر عرصة گيتي بنهند.

     بنابراين جهت شناخت بهتر اين موضوع، چند مطلب مهمّ از كتاب “علي و پيامبران” تأليف حكيم سيّد محمود سيالكوتي را مورد توجّه قرار مي دهيم:

 

 

ادامه نوشته

آلمان- همايش پيامبر اعظم(ص)

جلسه پرسش و پاسخ همايش پيامبر اعظم(ص)به همت رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در برلين برگزارشد.

به گزارش روابط عمومي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي،دكترهمتي رايزن فرهنگي كشورمان در آلمان در اين نشست گفت:بسم الله الرّحمن الرّحیم- الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِى التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِى كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"آنهایی که از پیامبر اُمّیِ خداوند پیروی می کنند ، پیامبری که اوصاف و مشخصات او را در تورات و انجیل که کتاب دینی آنها و در اختیارشان است می خوانند؛ خواهند دید که این پیامبر ، مردم را به عمل نیکو فرمان می دهد و از بدی باز می دارد، چیزهای پاکیزه را بر آنها حلال و ناپاکها را بر آنها حرام اعلام می کند و بارهای سنگین قیود و تکالیف خرافی گذشته را از دوش آنها برمی دارد ؛ پس کسانیکه به او ایمان آورند و احترامش را پاس دارند و او را در راه دین خدا یاری کنند و از نوری که بر او نازل شده پیروی نمایند ، آنها مسلماً از رستگارانند."

وي سپس افزود:در ابتدا از همه شما عزيزان حاضر در اين مجلس شريف و علمي كه دعوت ما را پذيرفتيد. سپاسگزاري مي كنم از آخوندزاده ، سفير محترم كشورمان و همراهان ايشان از ديپلماتهاي مقيم، از سفارتخانه‌هاي دوست واز همه مسلمانهاي آلماني و غير آلماني مقيم ، هموطنان و هم كيشان عزيزم كه در اين محفل كه متعلق به خود آنان نيز هست حضور يافته‌اند بسيار سپاسگزارم. حقيقت اين است كه پيامبر متعلق به همه انسانها و تمامي عالم است و تعلق به قوم خاص، زمان خاص و محدوده و جغرافياي خاصي نيست. از زبان خود ايشان در قرآن آمده است كه: يا ايها الناس اني رسول الله إليكم جميعاً. اي مردمان من فرستادة خداوند بسوي همة شما هستم.

 دكتر همتي گفت:او پيامبر همه اقوام هست و در همة روزگاران و براي كل تاريخ ، او راه سعادت و نجات بشريت را تا پايان جهان به همگان آموخته است، پيام او جاويد است و خاص ديروز ،‌امورز يا فردا نيست. و اين خاصيت فرا زماني ، فرامكاني و فرا تاريخي بودن وحي است. و پيامبر انساني است كه حامل وحي است. اين تلقي ما مسلمانان از نبوت است. همانطور كه استحضار داريد در كشور ما ايران امسال به نام مبارك پيامبر اعظم (ص) مزين شده است و ما اين كنفرانس را از چهار پنج ماه قبل در دستور كار قرار داده بوديم. با كليه مشكلات و كاستي ها و دشواريهايي كه وجود داشت كار را آغاز نموديم و يك كنفرانس علمي مستقل است و وابستگي به حوادث يا مناسبتهاي اخير ندارد، گرچه بي ربط هم نيست زيرا بحث از پيامبر، ‌دين ، هدايت و رستگاري به همة انسانها و همة جوامع مربوط است و قطعاً با رويدادهاي اجتماي و ملموس زندگي بشر نيز پيوندي مي‌يابد ولي بهرحال اين همايش محدود به مناسبت و حادثة خاصي نيست  و جا دارد كه عرض نمايم كه بنده و همكارانم در رايزني فرهنگي تداركي براي يك سمينار سه روزه مفصل ديده بوديم اما متاسفانه در فرصت فعلي امكان پذير نشد و اميدوارم در آينده جبران نماييم.

 رايزن فرهنگي كشورمان در آلمان اظهار داشت، دلسوزان ، پژوهشگران و انديشمندان اتفاق نظر دارند كه جهان امروز بيش از هرچيز نيازمند وحدت ، همبستگي و همدلي و تفاهم در ميان پيروان اديان دارد. و اين پيوند و همدلي را در جهت حفاظت عقلاني و پاسداري ارزشهاي معنوي و الهي در يك صف واحد بر عليه تفكر سكولاريسم، نگرش مادي دنيازده و دنياگرا بكار گيرند و با يكديگري همكاري فعّال و همدلانه داشته باشند. لذا ما ضمن تجليل از كليه پيامبران الهي از نوح، ابراهيم ،‌موسي و عيسي تا معلم انبياء و افضل انبياء حضرت محمد (ص) كه خاتم رسولان الاهي است ، تلاش مي نماييم كه در اين سمينار كه خود مي دانيم درشأن والاي پيامبرمان نيست با همدلي و همياري شما عزيزان اداي وظيفه‌اي به ساحت مقدس پيامبر گرانقدرمان كه سرور و سالار و خواجه كائنات و فخر همه عالميان است نموده و در حد وسع او را بهتر بشناسيم و بشناسانيم. در اين سمينار تنوع خاصي رعايت شده است از هم كيشان مسلمان، از برادران و خواهران اهل سنت  و از مسيحياني كه دلبستگي به حضرت عيسي مسيح (ع) دارند كه مورد تأكيد قرآن نيز هست و  از پيروان ديگر اديان و ديگر مذاهب مختلف اسلامي جهت ارتقاء بخشيدن اين همايش دعوت شده و شركت كرده اند كه بنده از همة آنان تشكرمي كنم وهمچنين ازحمايت هاي دلسوزانه آخوندزاده سفيركشورمان كه همواره در برنامه هاي فرهنگي، حامي و پشتيبان معنوي ما هستند صميمانه قدرداني مي كنم. همينطور از سخنرانان گرامي بخصوص از پروفسور اسلم سيد استاد برجسته دانشگاه هومبلدت بخاطر سخنراني عالمانه و روشنگري كه ايراد نمودند و از كشيش آزاده و با فضيلت كليساي فراگير آفريقايي عاليجناب پاستور بوتمبه كه از رهبران مسيحي هستند ولي آزادگي و سعه صدرشان موجب شد كه مثل هميشه در مورد پيامبر ما نيز سخنان محبت آميزي را بر زبان جاري كنند و همچنين از استاد محقق ،‌ نويسنده و مدرس مسلمان آلماني برادرم احمد آريس كه در سمينارهاي مختلف بين المللي با هم آشنا شده‌ايم و چند سال است كه ايشان را مي شناسم سپاسگزاري مي كنم. از استاد محترم دانشگاه و محقق ارزشمند و متعهد جناب آقاي دكتر ياووز انديشمند فعّال و دلسوزي كه تلاشهاي ارزنده اي در معرض اسلام، مذهب شيعه و انقلاب اسلامي  شخصيت حضرت امام خميني و معرفي ديدگاههاي رهبر عظيم الشأن امروز ما حضرت آيت الله خامنه اي (مدظلّه العالي)‌ داشته و دارند و دعوت رايزني فرهنگي ما را پذيرفته و از راههاي دور و نزديك تشريف آورده‌اند و همينطور از مسئولين سالن اورانيا كه علي رغم فشارهايي كه وجود داشت تسلمي نشدند و با حق جويي و انصاف و شجاعت با ما همكاري كردند تا اين همايش با شكوه برگزار گردد مراتب تشكر و قدرداني خود را ابراز دارم . از استاد اسلام شناس نامدار دانشگاه هومبولدت آقاي پروفسور هاينه براي حضورشان و مقالة‌ عالمانه و ارائة بحثي مفيد و آگاهي بخش دربارة شخصيت پيامبر (ص) در آثار اديبان و متفكران آلماني از صميم دل قدرداني و تشكر مي‌كنم و عزم استوار و شهامت اخلاقي ايشان را كه در اجابت دعوتمان ترديد نكردند مي‌ستايم.

 وي گفت:اميدوارم كه در آينده نيز اين همكاري صميمانه با همة اين عزيزان و ياران همدل ادامه پيدا كند.
شما عزيزان مي دانيد كه من از ايران هستم و فارسي زبانم و بر خود مي بالم كه كه هموطن و همزبان مولانا جلال الدين محمد بلخي معروف به رومي هستم. رومي هر زمان سخن از شمس تبريزي به ميان مي آمد از خود بي خود مي شد و جامه مي دريد و سينه را چاك مي ‌كرد و بي خودانه در وصف شمس شعر مي سرود صحبت مي نمود و ما هم وقتي كه نام پيامبر و انسانهاي با فضيلت به ميان مي آيد نمي توانيم سكوت كنيم، پس چند بيت از «مثنوي» مي‌خوانم كه ما نيز نسبت به همه پيامبران الهي بويژه حضرت محمد (ص) كه اعظم و اشرف انبياست همين توصيف را مي توانيم بكنيم و به ساحت آن بزرگ عرض ادب نماييم كه او شمس عالم است نه تنها شمس مولانا و حلقة مريدان او:

     چون حديث بوي شمس الدين رسيد                 شمس چهارم آسمان رو در كشيد

   كز براي  حق  صحبت  سالها                        شمّه اي واگو از آن خوش   حالها 

اين  زمان  جان  دامنم  بر تافته است                بوي  پيراهان  يوسف  يافته  است

شرح  اين  هجران   و  اين خون جگر                 اين    زمان  بگذار  تا  وقتي  دگر

وي تاكيد كرد،در مورد پيامبر يك سينه سخن دارم اما كل فلسفة بعثت و نبوت و رسالت عظيم  پيامبر اكرم (ص) را مي توان در يك حديث كه از خودشان نقل شده مي توان بيان نمود كه فرموده‌اند: «إنما بعثت لا تمّم مكارم الاخلاق». كساني كه با ادبيات عرب آشنا هستند مي دانند كه «إنما» براي حصر است يعني فقط و فقط و انحصاراً من براي تحقق ارزش‌هاي والاي اخلاقي مبعوث شده ام. يعني كه جنگ و صلح او،‌ تشكيل حكومت و فعاليتهاي سياسي و اجتماعي او ، دعوت او، تأسيس امت و جامعة مؤمنان و همة كارهاي گران و دشواري كه انجام داد براي تربيت انسانها و رشد و كمال آنها است. اخلاق در اينجا در برگيرنده حل زندگي فردي ، اجتماعي ، اخلاق سياسي،‌رفتارهاي فردي،‌اجتماعي و حتي روابط بين الملل است نه به عنوان يك علم محدود و فرعي تا چند موعظة اخلاقي بسيط.تئوريهاي «فلسفة اخلاق» از اخلاق فضيت محور ارسطو، از «دئونتولوژي» كانت، «فايده گروي» جرمي بنتام و استوارت ميل، تا «شهودگرايي» ادواردمور و «تجويز گرايي» هير، يا «رئاليسم اخلاقي» مك داوول و «نسبي گرايي اخلاقي» فلچر و «جزئي گرايي اخلاقي» جميز راشلز و ديگران سخن بگويم.

 وي گفت،متأسفانه مسئله اخلاق در كشورهاي اروپايي مورد كم توجهي قرار گرفته است من در دانشگاههاي ايران و خارج از ايران در ايتاليا، انگليس ، تايلند، مالزي و اندونزي تدريس كرده‌ام. و واحدهاي زيادي در «فلسفة اخلاق» (Moral Philosophy ) به دانشجويان درس داده ام. در اينجا قصد ندارم تا در شرح اين حديث سخن بگويم ، اما اخلاق در اين حديث نبوي تنها موعظة اخلاقي يا (Ethical particularism) اخلاق فردي و اخروي نيست. معنايي بسيار جامع ، گسترده ،‌ ژرف و فراگير دارد كه بيانگر كل رسالت آن حضرت است. اخلاق در سياست ، اجتماع ،‌ روابط بين‌الملل و كل شئون زندگي.  سالها پيش كه دانش آموز دبيرستان بودم ترجمة فارسي كتابي را خواندم كه نوشتة يك كشيش دانشمند اروپايي بود. نام كتاب «محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت »‌ بود آن زمان آن نام توجه مرا بسيار جلب كرد و امروز فكر مي كنم اين عنوان همچنان درست و بجاست اين پيامبر را بايد دوباره بشناسيم. جداً بايد اين پيامبر را بايد از نو شناخت. حضرت محمد درست معرفي نشده است و آن تصوير موهني كه مطبوعات غربي از آن حضرت ارائه داده‌اند همانگونه كه پروفسور اسلم سيد خيلي خوب به ترسيم تصوير واقعي شخصيت آن حضرت پرداختند هيچ ربطي به واقعيت ندارد و بسيار دور كننده و گمراه كننده و معاندانه است.بنده هم به عنوان استاد دانشگاه و هم به عنوان رايزني فرهنگي كشورم به ديالوگ اديان و فرهنگها اعتقاد راسخ دارم و اعتقاد دارم كه تا زماني كه راه ديالوگ و گفتگو و بحث و محاوره باز هست نيازي به چوب و چماق و ناسزا و توهين كردن و كاريكاتور كشيدن نيست. در واقع توهين كردن كار انسانهاي ذليل و مفلوكي است كه سلاح بّران بيان و استدلال را كنار گذاشته‌اند و ناتوان از رويارويي فرهنگي و علمي به چنين حربه هاي زشتي پناه مي آورند كه حتي به ساحت پيامبران هم توهين مي كنند. خواه با كاريكاتور باشد يا با نقاشي يا با شعر وطنزو رمان. اين جهد بي توفيق، بيش از هرچيز نشانگر بي فرهنگي،‌زبوني، عجز ، فقدان شعور علمي و عدم مسئوليت كساني است كه مرتكب اين زشتكاريها مي شوند. اين گونه برخوردهاي زشت و دل آزار با معنويات ، مقدسات ساحت پاك پيامبران و عرصة ايمان انسانها هرگز پذيرفتني نيست و نزد هر انسان خردمند و آزاده‌اي محكوم و مردود است. ما هم در آموزه هاي قرآني و هم در سيرة پيامبر اسلام (ص) كه پيامبر همة انسانها است نمونه هاي ارزشمندي از مراعات ادب حتي نسبت به دگر انديشان ، كافران و مشركان مي يابيم كه جداً حيرت انگيز است. رفتار بزرگوارانة پيامبر (ص) حتي با مخالفان ودشمنان نيز ستايش انگيز و حيرت آور است. براي نمونه نقل كرده اند كه زماني پيامبر با همسرشان عايشه در اتاقي نشسته بودند فرد نابينايي وارد شد و موقع خارج شدن عايشه به شوخي اداي ايشان را درآورد و آن حضرت به ايشان اعتراض كرد و زماني كه عايشه گفت كه ايشان نابيناست و مرا نمي بيند و ناراحت نمي شود آن حضرت پاسخ دادند كه او نمي بيند، خداوند كه مي بيند و ديگران نيز مي بينند و خدا در همه حال ناظر بر عملكرد شماست كه مهمتر از همه است طبق تعاليم اين پيامبر هيچكس نبايد كوچكترين توهيني به كسي بكند. اصل بر دوستي و اعتماد و احترام به انسانها است مگر خلاف آن ثابت شود و كسي به دشمني با مسلمانان برخيز يا تهديدي براي جامعه باشد. اين مكتب پيامبر ماست. من البته قبول دارم برخي از مسلمانان در بعضي نقاط دنيا رفتارهاي غير اسلامي و خشونت آميزي دارند اما آنان نيز همچون پيروان ديگر اديان هستند. مگر پيروان ديگر اديان اينگونه رفتارها نداشته و ندارند؟ مگر هركس بنام ديني خاص و دلبخواهانه كاري كرد مي توان به حساب آن دين گذاشت؟ معيار سنجش انسان به عملكرد وي نيست بلكه مي‌بايستي رفتار و اعمال افراد را با معيارها و ارزشهاي ديني بسنجيم نه برعكس. رفتار هيچكس را نمي توان ملاك سنجش يك دين قرار داد مگر اينكه قبلاً با معيارهاي دقيق ديني مطابقت آن را با آموزشهاي اصيل آن دين احراز كرده باشيم. دين ملاك سنجش اعمال افراد است نه اعمال افراد و گروهها ملاك سنجش و ارزيابي دين. اميدواريم كه چنين كنفرانس و همايشي موجب همبستگي و درك عميقتر و بهتر شخصيت عظيم پيامبر اعظم (ص) بشود و بصيرت علاقمندان را افزايش دهد و موجب همگرايي، تقريب و همدلي بيشتر ميان انسانها و پيروان همة اديان بشود. همانطور كه وجود نازنين آن پيامبر بزرگ ماية رحمت براي  عالميان بود. اين همايش نيز موجب بسط دوستي ، صلح و تفاهم بيشتر ميان جوامع و پيروان اديان گردد. نيز اميد است چنين مناسبتهايي موجب ايجاد همدلي بيشتر تحصيلكرده ها و روشنفكران ، مردم شريف و نجيب و خوب آلمان و پيروان ديگر اديان در اين كشور غني و پرتمدني و همچنين كشور عزيزم ايران بشود. تا بتوانيم پيوند دوستي ژرفتر و استوارتري بين اين دو كانون فرهنگي جهان يعني ايران و آلمان ايجاد كنيم. ما به عنوان رايزن فرهنگي در اين كشور براي دوستي و پيوند آمده‌ايم و انتظار دوستي و پيوند هم داريم. بزرگداشت پيامبر اسلام هم در واقع بزرگداشت كليه پيامبران الهي است همة پيامبران خداوند براي ما عزيز و محترمند اين عين آموزش قرآن است كه بايد به همة پيامبران احترام گذاشت. مابي حرمتي به هيچيك از انبياي الهي را تحمل نمي كنيم بخصوص انبياي اولوالعزم كه رسالتي جهاني داشته اند و خصوصاً حضرت محمد (ص) كه فضليت و معنويت و عقلانيت و عفت و حكمت را در اوج به بشريت آموخت و افضل انبياي الهي است.انسان بودن، معنوي زيستن، مؤمنانه زندگي و كاركردن را به انسانها آموخت. ايشان «پدر بشريت» بودند چنانكه در احاديث داريم كه فرمودند: «من پدر اين امت هستم». «أنا و علي ابواهذه الامّه» علي نيز پدر امت است. او دلسوز بشريت بود و هست. جواني را در رنج و سختي گذرانيد و بعد هم آنقدر تلاش كرد و آزار ديد كه پاي رسالتش پير شد. حتي تا آخرين لحظه عمر دست از  هدايت انسانها نكشيد و دل نگران آنها بود.مدتي قبل در نشستي در رايزني فرهنگي ما از پروفسور كوشل از اساتيد دانشگاه توبينگن دعوت به عمل آورديم و ايشان بحث جامعي دربارة «شخصيت حضرت عيسي مسيح  (ع) و پيامبر اسلام (ص) از ديدگاه قرآن و انجيل» مطرح و را مقايسه نمودند كه بسيار جالب و تأمل انگيز بود و اميدواريم بحثهاي مقايسه اي در زمينه «پيامبرشناسي» و «نبوت» را در آينده نيز  در جلسات رايزني مان ادامه دهيم زيرا بنده احساس و استنباطم اين است كه بحث از ضرورت نبوت و نبي از نيازهاي امروز جامعة آلمان هست. بايد دانست بشر چرا نياز به پيامبر دارد. در خصوص همه پيامبران اين بحث ضرورت دارد و به خصوص نسبت به پيامبر اسلام عمق و ابعاد گسترده تري مي يابد. امروز در جهان نياز به طرح عالمانة اين موضوعات هست تا در روزنامه بعضي كشورها شاهد درج القاب زشت و توهين آميز به پيامبران و مقدسات و ارزشهاي اديان، نسبت به دين اسلام و پيامبر اسلام و مسلمانان نباشيم. به كار بردن القاب زشت براي مقدسات و مقدسان بشريت نه هنر است و نه فرهنگ. ناسزا گفتن جز بي ادبي و گستاخي سرمايه اي لازم ندارد و البته اين سرمايه در اختيار هم هست. مهم طرح علمي مدّعيات است و التزام جدّي به منطق و استدلال. بي ادبي كه كار دشواري نيست. متأسفانه به نام هنر، طنز، شعر و ادبيات و به بهانة آزادي بيان ديري است در جوامع غربي و اروپايي حريم مقدسات لگدكوب جاهلان و فرومايگان شده و رهبران نيز گاهي با سكوت معنادارشان به تأييد برمي خيزند. قبح توهين، بي شرمانه در غرب از ميان رفته است و مرزها به هم ريخته و حريمي بجا نمانده است. اين وضعيت جداً اسفبار است. «اخلاق» فداي «آزادي» شده است. آزادي اگر مرز اخلاق را رعايت نكند ديگر آزادي نيست. اباحيگري، بي‌شرمي ، گستاخي، رذالت ، حرمت شكني و تقدس زدايي است. به سخره گرفتن ارزشها و باروهاي متعالي را نمي توان آزادي دانست.

 وي افرود،رايزني فرهنگي آماده است با كساني كه اهل بحث و استدلال هستند بحث و مناظره داشته باشد چه دربارة پيامبر اكرم (ص)‌و چه در مورد ديگر موضوعات و مباحث اسلامي و ديني. در به روي همگان باز است و هر شخصي بخواهد مي تواند وارد مباحثه بشود و بنده نيز حاضر به اين كار هستم. اما توهين ، تشكيك ، تحريف، نسبتهاي ناروا و دروغ را تحمل نمي كنيم. در پاسخ آن دوست عزيزي كه دربارة ديالوگ اديان و متولي اصلي آن پرسيد بايد بگويم ما طرفدار بحث و ديالوگ هستيم و ديالوگ واقعاً مؤثر است و اعتقاد دارم در تعيين و تثبيت يا تغيير ذهنيت و عقيده افراد بسيار مؤثر و كارساز است. اسلام به ما آموخته است كه تفكر و تعقل يك نوع «عبادت» است و تأثير بسيار دارد و باعث ارتقاي فكر مي شود. در ديالوگ، ما هم چيز مي‌آموزيم و هم چيز ياد مي دهيم و هم ياد مي گيريم و در ضمن عقايدمان را به ديگران انتقال مي دهيم. اما از سوي ديگر اين را صادقانه بگويم بنده خيلي معتقد به كارهاي رسمي دولتي  و بخشنامه اي در مسائل فرهنگي نيستم. و اعتقاد دارم كه خود نخبگان و روشنفكران و تحصيلكرده ها بايد فعال باشند تا يكديگر را پيدا كنند و با هم ديالوگ برقرار كنند. نبايد منتظر روابط رسمي دولتي باقي بمانند. شما به تركيب امروز ما در اين ديالوگ توجه كنيد. يك ترك تبار شهروند آلماني ، يك آلماني مسلمان شده ، يك كشيش سياهپوست آفريقايي مسيحي شهروند آلمان، يك شيعه اثني عشري اماميه از ايران ، يك نفر استاد مسلمان از پاكستان كه سالها در دانشگاههاي آمريكا تدريس مي كرده است. سني و شيعه ،مسيحي و آفريقايي و اروپايي و آسيايي در كنار هم. اين معجزه اسلام است كه اين ديالوگ و همدلي را بوجود آورده است. لذا مولانا رومي دو بيت بسيار زيبا دارد كه دريغم مي آيد در اينجا نخوانم و اميدوارم آويزة گوش جانمان باشد:

اي   بسا هندو  و ترك   همزبان              اي بسا  دو  ترك  چون    بيگانگان

پس زبان محرمي خود ديگرست              همدلي از   همزباني    بهتر   است

غير    نطق  و  غير ايما و سجل              صد  هزاران   ترجمان   خيزد ز دل

«زبان دل» يا به تعبير قرآن «زبان فطرت» را اگر پيدا كنيم، يهودي و مسيحي و مسلمان ، گبر و هندو و كافر به آساني مي توانند با يكديگر بحث و گفت و گو كنند و از خلال بحث و تبادل نظر حق و صواب را بيابند. بايد «زبان فطرت» را پيدا كنيم. و اين فراتر از جغرافيا و خاك و آب است و مشكل جهان امروز اين است كه آن زبان را از ياد برده است. و به ورطة غفلت سقوط كرده است.  هم روشنفكران و هم نهادهاي مذهبي ،‌كليساها و مساجد و هم نخبگان و عالمان مذاهب بايد در ديالوگ‌هاي بين اديان  شركت كنند ولي  بار اصلي به عهده تحصيلكرده ها و متفكران و عالمان است نه دولتمردان و مسئولان اجرائي كشورها. باور كنيد كه سياستمداران هم نياز به آموزش دارند. همة كارها را به عهده دولتمردان نمي شود گذاشت مواردي هست كه عالمان بايد به سياستمداران بياموزند. رسالت خود را از ياد نبريم.عالمان و انديشمندان نبايد منتظر مقامات و مناصبت اجرايي رسمي و دولتي بمانند. ابتكار عمل را بايد عالمان بيدار و هوشمند، متفكران دلسوز ، متدين و با معنويت به دست گيرند و اجازه ندهند با يك مصاحبه يا چند جملة اهانت آميز روابط تاريخي و ريشه دار كشورها ، تمدن‌ها و اديان بزرگ در هم فرو ريزد. اين قطعاً شكستي فاجعه آميز براي عالمان است، اگر اجازه دهند يك روزنامه ، مجله يا كانال راديوئي يا شبكة تلويزيوني با چند جلمه روابط ميليونها انسان مؤمن را در جهان تحت تأثير قرار داده يا تخريب كند. اين پايان سخن بنده در اين جلسة پرسش و پاسخ است. با درود بر روان تابناك پيامبر اعظم حضرت محمد (ص)‌و آرزوي اقتدا به اين «انسان كامل» از خداي بزرگ توفيق كسب بصيرت و «تفقّه در دين» و عمل بر وفق آن را براي همگان مسئلت دارم.ي.گ/

آلمان/

آمار کشور بازديدکننده ها


آمار کشور بازديدکننده ها
رتبه کشور تعداد ورودی درصد
1 جمهوری اسلامی ايران

164

94.25%

2 آلمان

7

4.02%

3 امريکا

1

0.57%

4 فرانسه

1

0.57%

بقيه کشورها

1

0.57%

مجموع

174

100%


تبريک سال نو مسيحي به رهبر مسيحيان جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

عالیجناب پاپ بندیکت شانزدهم

میلاد پربرکت پیامبر مهربانیها را به همه مسیحیان جهان تبریک می گویم.

امید وارم رفتار،گفتار،تعالیم و معارف پیامبران الهی ،الگوی تمامی انسانها باشد و بشود.

امروزشما مسیحیان و ما مسلمانان در صف مشترک در مقابل «سکولاریسم» و جریان وحشتناک ضد معنویت و موج خانمان برانداز «خانواده و اخلاق» ،باید بایستیم واجازه ندهیم تعالیم نورانی ادیان الهی به فراموشی سپرده شود.

عقل حکم می کند هر گونه اختلاف و خشونت مابین مسلمانان و مسیحیان بنفع هیچ یک نیست .بعنوان یک روحانی مسلمان که خود را مومن به پیامبران عدل و رحمت حضرت عیسی روح الله (ع) ومحمد رسول الله (ص) خاتم انبیاء می دانم.انتظارم از شما توجه به «وحدت و همدلی» و دفاع از مظلومان و ستمدیدگان سراسر جهان است. شما در جایگاه عیسی مسیح (ع) قرارگرفته اید انتظار همه از شما گفتار و رفتار وحدت بخش و اراده معطوف به احترام ادیان الهی می باشد .

دربرنامه های کلیساها و مساجد اروپا اینجانب و دوستان روحانی مسیحی شرکت داشته ایم و بارها در کنفرانسها و مجالس مشترک دعا فعال بوده ام . بزودی عازم کشور شما آلمان ، کشور فیلسوفان و مومنان مسیحی و مسلمان می باشم. بسیار مشتاقم آن رهبر بزرگ مسیحیان را از نزدیک ملاقات کنم و در باب مشترکات معرفتی و معنوی اسلام و مسیحیت و درد های  انسان معاصر در دوران مدرن و پسامدرن که درد مشترک جهانی است همدلی و گفتگو نماییم .

اذعان می فرمایید که امروز بشریت و جامعه جهانی با آن که بسیار متمدن شده است از بحران معنویت/بحران معرفت/بحران مشروعیت/بحران حقیقت و هویت رنج می برد و انسان باخود بیگانه شده است آنچنان که بقول «فاوست گوته» : من آن روحم که همه چیز را نفی می کند و این ادیان واقعی و آسمانی هستند که افکار مشترک، برنامه مشترک و اقدام مشترک باید داشته باشند .

سخنرانی قبلی شما در دانشگاه آلمان روح مسلمانان را آزرد و شاید مشاوران شما در باره دین اسلام اطلاعاتی غیرواقعی و مخدوش به شما داده بودند که امیدوارم موفق شوید آن را با سخنان وحدت آفرین و حکیمانه التیام بخشید. در همین جا پیشنهاد می کنم مشاورانی از روحانیان مسلمان داشته باشید که این جانب بعنوان یک فرد علاقمند به موفقیت پیروان ادیان آسمانی حاضرم در باب شناخت اسلام دین «رحمت و عقلانیت و عدالت» باکمال افتخار به شما مشاوره دهم .

برای آرامش و سعادت مسیحیان و مسلمانان جهان مشترکاً دعا می کنیم و منتظر ظهور ناجی مقدس عالم می باشیم.دعا کنید بشریت از جنگ، اختلاف و تبعیض به صلح و عدل و وحدت بگراید.

با احترام

اسماعیل گندمکار

ایران- حوزه علمیه قم

 

فراخوان همایش بین المللی تشیع و خاورشناسان